پاملا کریمی در این گفتگو به نسبت جنسیت با عرصههای خصوصی و عرصههای عمومی در ایران میپردازد و روایتی تاریخی از تغییرات ایجاد شده در معماری، فضاهای شهری و نقشهای جنسیتی مرتبط با آنها را پیش رو میگذارد.
پروژه سی تیر در کنار چند پروژه عمرانی در منطقه تاریخی شهر تهران، قرار بود شمال را به جنوب نزدیکتر کند و به ظاهر فقرزدایی؛ اما در عمل تنها به اشغال فضا توسط طبقه متوسط منجر شد.
«ما شرایط سخت دوران جنگ را تحمل کردیم و حالا هم در شرایط سختتری زندگی میکنیم. تا مدتی در خرمشهر زندگی نکنید متوجه نمیشوید ما چه میگوییم. ما چه کنیم؟ باید بمیریم؟»
با محدودشدن حرکت خودروها در پونتهودرا در اسپانیا کیفیت زندگی در این شهر بهشدت بهبودیافته است. از سال ۲۰۱۱ حتی یک حادثه تصادف مرگبار در شهر اتفاق نیفتاده است. هوا پاکتر شده و سطح دیاکسید کربن در آن بهشدت پایین آمده است. یک پیادهروی ساده در شهر خودش همهچیز را میگوید: بچهها در بیرون از خانه بازی میکنند، افراد مسن راحت در اطراف میچرخند.
شرکتهای مشاور معمار و شهرساز، به اندازه نهادهای رانتزده مدیریت شهری در تولید فضای شهری امروز مقصر هستند.
مارشال برمن یک اندیشمند دیالکتیکی بود؛ کسی که ما را فراخوانده تا تار و پود مدرنیته را از دریچهای مارکسی درک کنیم و یادآوری این موضوع برای فهم دیدگاه به ظاهر پارادوکسیکال او در قبال فرایندهای مدرنیته لازم است.
در بیشتر روایتها از جنگ سوریه و آنچه که در حلب می گذرد، اختلافات قومی برجسته و بعضی عوامل مهم دیگر در این نزاع نادیده گرفته شدهاند. اما آیا عوامل جمعیت شناختی و اقتصادی و نیز برنامه توسعه سوریه در این جنگ نقشی نداشتهاند؟
عرصه عمومی و یا فضای شهری در چند دهه اخیر از طرف هنرمندان و به همین ترتیب از سوی سازمانها و نهادهای شهری مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. حضور هنر و آثار هنری در فضای زیست شهری و در مواجهه با شهروندان یکی از مهمترین مسائل هنر معاصر است. هنری که تلاش میکند از فضاهای قراردادی گالری، موزه و مکانهای مخصوص هنر فاصله بگیرد و در برخوردی مستقیمتر با زندگی روزمره مخاطبان قرار بگیرد. عرصه عمومی تا کجا میتواند شبکههایی از همکاریهای فرهنگی و یا در خدمت هنرنمایی همگانی باشد؟
همزمان با هر بحران زیستمحیطی در تهران صحبت از عواملی میشود که باعث بهوجود آمدن آن بحران شدهاند. در بیشتر موارد شهرداری تهران و سازوکارهایی که برای مدیریت شهری در پیش گرفته است مهمترین علت این معضلها برشمرده میشود. یکی از این سازوکارها فروش تراکم و تبعات آن است که به باور همگان دیگر تهران را غیرقابل زندگی کرده است. در این گزارش و با استفاده از آمارهای منتشر شده مراجع رسمی، مسئله فروش تراکم توسط شهرداری در تهران بعد از جنگ تا تهران اکنون بررسی شدهاست.