این روزها ویروسِ کرونا به مثابه میدان اصلی و تعیینکننده تعارض ظاهر شده است. تنها تشدیدِ پیکارهای اجتماعی، اکنون و در ماههای پیشِ رو، میتواند راهی به سوی ایجاد فضاهای دموکراسی و «مراقبت» از امر مشترک بگشاید.
ما هنوز به «وضعیت سراسربین» نرسیدهایم، اما به نظر میرسد این آینده محتوم جهان است. آیا میتوانیم کاری کنیم منفعت این وضعیت محتوم به همگان برسد؟
ژیژک معتقد است میتوان این پنج مرحله را در مواقعی که جامعه با یک ضایعه دلخراش و تروماتیک مثل کرونا مواجه میشود تشخیص داد: انکار، خشم، چانهزنی، ناامیدی، پذیرش.
«سینما و شهر»، چهارمین نشست از مجموعه نشستهای «هنر و شهر» بود که سهشنبه پانزدهم دی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. در ادامه سخنرانی مازیار اسلامی منتقد و نظریهپرداز سینما که در این نشست ارائه شد، آمده است.
بردهداری زنده است؛ حتی حالا و پس از گذشت بیش از 30سال از زمانی که آخرین کشورها، بهاستثنا کرهشمالی نیز بردهداری را غیرقانونی اعلام کردهاند. این همان حقیقت هراسآوری است که «شاخص جهانی بردهداری» در سال 2014 به ما گوشزد میکند. بله، شاید دیگر خبری از بردهداری سنتی نباشد، ادعایی که آنهم توسط کشور موریتانی به چالش کشیده میشود، اما شماری نزدیک به 36میلیون برده در سرتاسر جهان نشان از آن دارد که این پدیده باستانی امروز نقابی مدرن بر چهره زده است.
نویسنده: اسلاوي ژيژك | نوزدهم ژوئن، دو سال از زماني که ژوليان آسانژ از اين حقش محروم شده، مي گذرد و او در آپارتمان سفارت اکوادور در لندن محبوس است. اگر از ساختمانش قدمي به بيرون بگذارد، بي درنگ دستگير خواهد شد. مگر آسانژ چه کرده که مستحق چنين کيفري شده؟ نگاه صاحبان قدرت به اين مساله قابل درک است: آسانژ و همکاران افشاگرش اغلب در معرض اتهام خيانتند، اما (در چشم مراجع رسمي) جرم شان شديدتر از اين حرف هاست. آسانژ متعهد بود تا براي مردم جاسوسي کند. «جاسوسي براي مردم» يک خيانت عادي (مثل جاسوس دوجانبه بودن يا فروختن اطلاعات به دشمن) نيست؛ بلکه امري به مراتب راديکال تر است، چرا که، با برملاکردن رازها، بر اصل زيربنايي جاسوسي، يعني پنهانکاري، خط بطلان مي کشد.