فکری برای آینده؛ نظارت عمومی فراگیر
ما هنوز به «وضعیت سراسربین» نرسیدهایم، اما به نظر میرسد این آینده محتوم جهان است. آیا میتوانیم کاری کنیم منفعت این وضعیت محتوم به همگان برسد؟
فناوری سیلیکون و همه دستاوردهای بعدی آن، عصری جدید از زندگی جمعی را برای انسانها رقم زده است؛ ازجمله فناوری اطلاعات که تاثیراتی بسیار گسترده بر زیست انسان مدرن داشته، از شیوههای ارتباطی گرفته تا کسب اطلاع از اخبار جهان، کارکردن، کسبوکار، مصرف کالاها، خدمات مبتنی بر وب و چیزهای دیگر. در حال حاضر جوانب اندکی از زندگی انسان باقی مانده که زیر سایه فناوریهای اطلاعاتی نرفتهاند. اما این فناوریها مانند همه فناوریهای پیش از خود – و پس از خود نیز – ابزارهایی انعطافپذیرند که نیروهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی میتوانند از آنها برای نیل به اهداف خود بهره ببرند. فناوریهایی که امکان نظارت عمومی (Mass Surveillance) گسترده را ممکن میسازند نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
حرکت به سوی نظارت عمومی
عموما وقتی صحبت از نظارت عمومی میشود، آیندهای تاریک به تصویر میآید که در آن چشمان تیزبین «برادر بزرگ» همه سویههای زندگی تکتک شهروندان را میبیند و اگر رفتاری علیه منافع و قدرت خویش بیابد، برای سرکوب آن وارد عمل میشود. تجربه قرن بیستم بهوضوح نشان داد که چطور فناوری در کنترل زندگی مردم به کار حکومتها میآید. در جایجای جهان نیز حکومتها – فارغ ساختارهای مختلف سیاسیشان – در حال جاسوسی از شهروندانشان هستند. حتی قانون – بهپشتوانه حمایت خود شهروندان – دست پلیس و نیروهای امنیتی و انتظامی را در نقض حریم شخصی افراد و جستجوی در مسائل خصوصی زندگی آنها باز میگذارد. میگویند کشف جرائم احتمالی، بدون تحقیقات و کشف رازهای افراد (بخوانید نقض حریم خصوصی) ممکن نیست.
اما آنچه فناوری نظارت عمومی در قرن بیستویکم فراهم کرد چندان قابل قیاس با تجربه قرن بیستم نیست. اگر تا پیش از اختراع اینترنت، نهایت فناوری مورد استفاده در نظارت عمومی، شنود تلفنها یا کارگذاشتن میکروفن و استفاده از داروهای اعترافگیری بود، در قرن حاضر همه جوانب زیست تکتک افراد قابلیت سنجش و ثبت و تحلیل یافتهاند. امروز فقط حکومتها نیستند که مشغول ثبت انبوهی از اطلاعات ممکن درباره افراد جامعهاند، بلکه شرکتهای بزرگ خصوصی نیز مشغول ثبت اطلاعات زیست مردمند. پایگاههای داده اقیانوسهایی از اطلاعات درباره زندگی مردم جهان جمعآوری و ذخیره کردهاند و هرکه به آنها دسترسی داشته باشد میتواند از تحلیل این دادهها برای تولید اطلاعات مورد نیاز خود استفاده کند.
از آنجاکه ما با تجربه زیستهمان ساخته میشویم، دسترسی هرچه دقیقتر به این تجربه دست برادران بزرگ را در «شناخت» و «پیشبینی» ما باز میگذارد. از این رو، گروهی از پیشگامان فناوری در تلاشند هرطور شده، با خلق روشهای پیچیدهتر رمزنگاری، جلوی نقض حریم شخصی افراد را بگیرند. اطلاعاتی که ما در اختیار گوگل و فیسبوک و نظیر این شرکتهای بزرگ قرار میدهیم شاید در نگاه اول چندان مهم به نظر نرسد، اما این شرکتها را قادر میسازد در کنار تامین منافع گستردهشان دست به آزمایشهایی اجتماعی هم بزنند، چنانکه در سال ۲۰۱۴ مشخص شد که فیسبوک با دستکاری محتویات صفحاتی که به کاربرانش نشان میدهد و مطالعه بازخوردهایی از آنها، «آزمایش اجتماعی» انجام داده است. متاسفانه ما چنان در قید سرویسهای اینترنتی هستیم که دیگر بهسختی میتوان زندگی بدون این سرویسها را تصور کرد.
اما توصیف وضعیت حاضر بهعنوان یک «وضعیت نظارتی» برای تبیین مراحل مختلف فرآیند نظارت فناورانه کافی نیست. جهانی را تصور کنید که در آن، بهمدد رشد فناوری حسگرها، همهچیز با تفکیک اطلاعاتی کافی ثبت و تحلیل میشود. اجازه دهید لحظهای مکث کنیم. جهانی که در آن «همه چیز» ثبت میشود. هر آنچه میتوانید به آن فکر کنید، از کیفیت تپش قلب و نحوه عملکرد بدنمان گرفته تا روابطمان با یکدیگر و رفتارمان در محیط و سلایق و البته کیفیات خود محیطی که در آن زندگی میکنیم. چنین وضعیتی را میتوان «وضعیت سراسربین» (۱) نامید. ولی ما هنوز به این وضعیت نرسیدهایم. همچنان چیزهای زیادی از چشمان برادر بزرگ دور است. پس شاید بتوان دوره حاضر را دوره «ماقبل سراسربین» دانست که برای همه ما سرنوشتساز است. حکومتها و شرکتها در حال گسترش امکان نظارت عمومی هستند و در آینده مشخص خواهد شد که نظارت عمومی به کار کنترل و سرکوب میآید یا حفظ منافع جمعی ما.
لازمههای فناوری نظارتی
بهطور مشخص دو شاخه بزرگ فناوری در گسترش نظارت عمومی تاثیرگذارند. نخست فناوری حسگرهاست که با رشد بازار محصولات الکترونیکی مصرفی، روزانه دستاوردهایی جدید ارائه میکند. رشد بازار محصولات الکترونیکی مصرفی مستلزم ابداع روشهایی جدید برای تولید قطعات این محصولات است. ماحصل این فرآیند در دو دهه اخیر، کوچکتر و ارزانتر شدن این محصولات بوده. همچنین رشد دانش مواد و امکان پردازش کامپیوتری دقیقتر رفتار مواد مختلف، امکان طراحی حسگرهای جدید را نیز فراهم کرد. برخی متخصصان نوید انقلابی در تولید حسگرها را میدهند؛ حسگرهایی که انعطافپذیرند، نیازی به منبع انرژی جدا ندارند، میتوان آنها را چاپ کرد، زیستتطبیقپذیرند، خودشان را تعمیر میکنند، دقت بسیار بالایی دارند و انبوهی از مشخصات فنی دیگر که تا ۱۰ سال پیش غیرقابل تصور بود. حسگرهای جدید امکان ثبت بلاوقفه دادهها را با هزینه پایین ممکن میسازند. اما دادهها پیش از آنکه پردازش شوند، ارزش چندانی ندارند. اینجاست که پای فناوری دیگری به میان میآید که در دهه اخیر رشدی خیرهکننده داشته است. فناوریهای نوین پردازشی مانند «یادگیریماشینی» (Machine Learning) دادههای ثبتشده با حسگرها را به اطلاعات معنادار و قابل استفاده بدل میکنند. بدون استفاده از پیشرفتهای بهدستآمده در این دو شاخه، فناوری نظارتی نوین غیر قابل تحقق است.
حرکت به سوی وضعیت سراسربین
تصور کنید در شهری زندگی میکنید که بهازای هر شش نفر، یک دوربین مداربسته (CCTV) در آن وجود داشته باشد. چنین شهری در جهان وجود دارد. «کینگچونگ» یکی از چهار شهر بزرگ چین است. این شهر بدون احتساب مناطق مسکونی حومهاش، ۱۵میلیون جمعیت دارد و برای تحت نظر گرفتن این جمعیت بیش از دو و نیم میلیون دوربین مداربسته در شهر کار گذاشته شده. کینگچونگ در صدر جدول شهرهای جهان از نظر تعداد دوربینهای مداربسته نسبت به جمعیت است. چهار شهر بعدی این فهرست نیز همگی در چین هستند. نخستین شهر غیرچینی این فهرست لندن است که بهازای هر ۱۰۰۰ نفر ۶۸ دوربین مداربسته فعال دارد.
هم چین و هم بریتانیا در کنار سایر کشورهای جهان، در حال گسترش شبکه دوربینهای مداربسته شهری هستند. چین برنامه دارد تعداد دوربینهای مداربسته شهریاش را به رقم باورنکردنی ۶۲۶میلیون دوربین افزایش دهد و جالب آنکه این تعداد دوربین تا پایان همین سال ۲۰۲۰ فعال خواهند شد. علاوهبر دوربینهای مداربسته، تعداد بسیار زیادی دوربینهای دیگر هم برای ارائه خدمات هست. مردم در چین عملا میتوانند بدون حمل کیف پول خرید و در شهر تردد و از امکانات عمومی استفاده کنند. فقط کافی است صورتشان را به همراه داشته باشند! استفاده از فناوری تشخیص چهره (Face Recognition) – که فرق دارد با بازیابی چهره (Face Detection) – در چین پدیدهای معمول است. دولت و شرکتهای خصوصی با استفاده از چهره افراد به آنها خدمات میدهند و تبادلات مالی نیز با استفاده از همین سیستم انجام میشود. آنطور که فعالان فناوریهای پردازشی میگویند، چین قوانین دستوپاگیر کمتری در برابر این شرکتها گذاشته تا امکان رشد «خلاقیت» را بیشتر کند. در مقابل، این شرکتها هم باید اطلاعاتی را که از مشتریان خود و سایر افراد جمعآوری میکنند در صورت نیاز در اختیار حکومت بگذارند. البته حکومت چین تنها حکومتی نیست که بهشرط دسترسی به اطلاعات ثبتشده، به شرکتهای خصوصی اجازه جمعآوری اطلاعات شهروندان را میدهد. در دولتهای غربی نیز نمونههایی مشابه دیده شده که به شرکتهای فناوری و امنیتی خصوصی و تولیدکنندگان و کارفرمایان و… اجازه نظارت بر افراد داده شده است.
موضوع فقط دوربینهای مداربسته هم نیست. شبکه ریلی لندن در یک رسوایی مجبور به اقرار شد که اطلاعات شناسایی خصوصی گوشیهای هوشمند و تبلتها و کامپیوترهای افرادی را که وارد ایستگاها میشدند ثبت کرده است. آنها ادعا کردند با استفاده از این اطلاعات میتوانستند بادقت طول مسیری را که هر مسافر طی کرده محاسبه کنند. اما این موضوع را از عموم مخفی کردند و پس از اعتراضات گسترده این سیستم متوقف شد. دستکم این چیزی است که میگویند. در مجلات فناوری اطلاعات نیز مقالات تحقیقاتی بسیاری وجود دارد که میتوانند کاربرد نظارتی پیدا کنند؛ از دیدن افراد حاضر در یک ساختمان حتی از پشت دیوار با استفاده از امواج وایفای گرفته تا خواندن حالات چهره و لبخوانی و حتی نیتخوانی با استفاده از تحلیل اطلاعات رفتاری شهروندان.
حکومتها میگویند استفاده از این فناوریها به آنها در تامین «امنیت عمومی» کمک میکند. اما عملکرد حکومتهای سرکوبگر و سیاستمداران فاسد و قدرتمندان منفعتطلب، بهحق بدبینی زیادی ایجاد کرده است. اکنون دیگر بهوضوح آشکار شده که دولتها تا میتوانند از شهروندانشان – حتی شهروندان سایر کشورها – جاسوسی میکنند و اطلاعات آنها را پایش میکنند و اگر اراده کنند میتوانند از این اطلاعات برای فشارآوردن بر افراد و گروهها و اقلیتها و رقبای سیاسی و اقتصادیشان بهره ببرند.
سرنوشت کسانی که رازهای کثیف این حکومتها را افشا کردهاند خود گواهی است بر اینکه چقدر میتوان به حکومتها در استفاده از فناوری نظارت عمومی برای تامین منافع جمعی اعتماد کرد. ادوارد اسنودن و جولیان آسانژ هر دو تحت تعقیب قضاییاند و جرمشان فقط این است که دستهای آلوده جنایتکاران جنگی و سیاستمداران فاسد را رو کردهاند. و سرنوشت چلسی منینگ نیز که این اطلاعات را در اختیار آسانژ و ویکیلیکس قرار داد، بدتر از همه؛ او که در زندان به سر میبرد بهتازگی پس از اقدام به خودکشی در بیمارستان بستری شده است.
مقاومت در برابر توسعه نظارت عمومی
در برابر فشار حکومتها برای برپاساختن نظارت عمومی فراگیر، گروههای بسیاری از مردم در برابر توسعه نظارت عمومی مقاومت میکنند. برخی برای اعتراض به خیابانها میآیند، برخی سیستمهای رمزنگاری پیشرفتهتری میسازند، برخی برای فرار از چشم دوربینهای مداربسته ماسک سهبعدی درست میکنند و برخی میکوشند قوانینی برای کاهش نظارت عمومی به تصویب برسانند.
حال که تاریخ دوباره – همراه مردم – در خیابانهای جهان جاری شده، فناوریهای نظارتی به یکی از خطوط مقدم نبرد در راه عدالت و آزادی بدل شدهاند. از حومه لندن تا خیابانهای پاریس، از برزیل تا بالتیمور، از هنگکنگ و دهلی تا پایتختهای کشورهای خاورمیانه، دوربینهای مداربسته شهری نقشی اساسی در شناسایی و بازداشت مخالفان داشتهاند، کسانی که صدای اعتراضشان به خیابان رسیده. ازجمله جبهههایی که در نبرد برای حفظ حریم شخصی شکل گرفته میتوان به ایجاد اختلال در سیستمهای نظارتی شهری اشاره کرد. خلاقیتهایی که جمعیت مردم در خیابان برای مختلکردن چشمان برادر بزرگ به خرج میدهند، شگفتآور است. آنها در قیاس با حکومتها، دسترسی اندکی به ابزارهای فناورانه دارند، ولی گاه موفق میشوند به سادگیِ تاباندن اشعههای لیزرهای دستی، شبکههای گرانقیمت نظارتی را مختل سازند. کار به جایی رسیده که بازاری جدید در حال شکلگیری است: بازار محصولات حفظ حریم شخصی. این ابزارها در دنیای وب، نرمافزارها و الگوریتمهای رمزنگاری و اختفای هویت کاربران هستند و در جهان واقعی نیز ماسکهای سهبعدی و لباسهایی با تصویر چهره افراد دیگر تا دوربینهای نظارتی را به خطا بیندازند. چهبسا در دهه آینده صنعت فشن حریم خصوصی هم به راه بیفتد.
احتمالا مهمترین تلاشی که در جهان برای مقابله با نظارت عمومی کامل در جریان است، تلاش برخی گروههای مردمی و غیردولتی برای وادارکردن سیاستمداران به تصویب قوانینی درخصوص ممنوعیت یا محدودیت نظارت عمومی است. در حال حاضر نمونههایی از این قوانین در جهان وجود دارد. برای مثال بعضی از ایالتهای آمریکا قوانینی به تصویب رساندهاند که دولت یا هر فرد خصوصی را ملزم میدارد در صورت استفاده از دوربینهای مداربسته، با نصب تابلو، محدوده تحت نظارت را مشخص کند تا افراد بدانند وارد چنین محدودهای شدهاند. ولی با نگاه به دستاوردهای بسیار محدودی که گروههای مردمی مشابه در جهان به دست آوردهاند، نمیتوان چندان به آینده این حرکتها امیدوار بود. اگر قرار باشد بهراستی تغییراتی رخ دهد و قوانینی وضع شود برای حفظ منافع عمومی مردم در برابر امکاناتی که فناوری در اختیار حکومتها و شرکتها گذاشته، باید حمایتهای مردمی از این تلاشها بسیار بیشتر شود. گرچه نیروهای مقاومت با تمام توان در کارند، به نظر میرسد اراده حکومتها به استفاده از ابزارهای نظارتی و بازار بزرگ فناوریهای مرتبط با نظارت عمومی، بیش از آن است که بتوان جلوی آنها را گرفت. طرفه آنکه حکومتها با ترسیم تصاویری از یک دنیای بدون جرم در آینده، که بناست ماحصل نظارت عمومی گسترده باشد، حمایت بخشی از جامعه را نیز با خود دارد. لاجرم به نظر میرسد ما – در کل سیاره – در مسیری حرکت میکنیم که روزبهروز بیشتر به یک وضعیت سراسربین شبیه میشود.
اگر به جای آنکه مانند مبارزان حفظ حریم خصوصی بر طبل حق مالکیت بر دادههای شخصی بکوبیم، ازقضا اجازه دهیم اطلاعاتمان دستبهدست شود، میتوان بسیاری از مشکلات امروز را برطرف کرد. میتوان از شیوع بیماریهای مرگبار جلوگیری کرد؛ تصور کنید اگر بهجای دوربینهای مداربسته در طیف نور مرئی، شهرهای چین مجهز به شبکهای از دوربینهای حرارتی بودند که وضعیت تمامی شهروندان را دقیقهبهدقیقه رصد میکردند
جهان شیشهای
اگر نتوانیم جلوی تبدیلشدن محیط زیستمان را به جهانی شیشهای بگیریم، آیا سرنوشتمان زیستن در جهانی است که حکومتها و شرکتها، دست در دست هم، همه جوانب زیست ما را ثبت و پردازش و طراحی و پیاده میکنند؟ شاید اینطور نباشد. راستش زندگی در یک جهان شیشهای مزیتهایی هم دارد. فرض کنید بعد از یک اضافهکاری طولانی و خستهکننده به خانه رسیدهاید و در میان تاریکی، کمی پیش از نیمهشب، چند جوان سرخوش در کوچه با صدای بلند خندهکنان بهسمت شما میآیند. شاید صورتشان را بهدرستی نبینید اما هرگز احساس ناامنی نخواهید کرد. چون میدانید چشمانی خیره در حال نگریستن به شماست. به شما و آنها و همه کوچهها و خیابانها و خانهها. نظارت عمومی فراگیر میتواند جرایم مشهود را بهشدت کاهش دهد. وقتی همه چیز در حال ثبتشدن باشد، افراد کمتری دست به کارهایی میزنند که به دیگران آسیب برسانند.
این بدین معناست که دیگر نیازی نیست پلیس برای کشف حقایق پنهان وارد حریم خصوصی افراد شود، آنها را بازداشت و بازخواست و بازجویی کند! اگر نظارت عمومی فراگیر در کار باشد، افراد در مراودات کاری هم بیشتر میتوانند به هم اعتماد کنند. اما از همه این جهان زیبای خیالی که در سالهای آتی بسیار از آن خواهیم شنید، یک واقعیت مهیب عامدانه نادیده گرفته میشود. همه ما تحت نظر و درست به همین دلیل مطیع هستیم. فقط در یک صورت میتوان تصور کرد که این فناوری واقعا بهنفع عموم مردم عمل کند: نظارت عمومی فراگیر بهراستی فراگیر و قابل دسترس برای همگان باشد. یعنی همه مردم در هر لحظه بتوانند به اطلاعات حکومتها دسترسی داشته باشند و هیچچیز پنهان و رمزنگاریشدهای در کار نباشد.
اما در یک وضعیت «مابعد سراسربین»، اطلاعات ثبتشده توسط دستگاههای نظارتی – و حتی حسگرهایی که اطلاعات شخصی ما را مانند اطلاعات سلامتیمان ثبت میکنند – میتواند در دسترس همگان باشد. اگر تصور چنین دنیایی به نظر سخت میآید، کمی تخیل کنید. شاید لازم است بعضی چیزها را که امروز از ارکان اساسی جامعه میپنداریم، نرمش بدهیم و از ریخت بیندازیم. اگر به جای آنکه مانند مبارزان حفظ حریم خصوصی بر طبل حق مالکیت بر دادههای شخصی بکوبیم، ازقضا اجازه دهیم اطلاعاتمان دستبهدست شود، میتوان بسیاری از مشکلات امروز را برطرف کرد. میتوان از شیوع بیماریهای مرگبار جلوگیری کرد؛ تصور کنید اگر بهجای دوربینهای مداربسته در طیف نور مرئی، شهرهای چین مجهز به شبکهای از دوربینهای حرارتی بودند که وضعیت تمامی شهروندان را دقیقهبهدقیقه رصد میکردند. ثبت میکردند چه کسانی با چه کسانی تماس داشته و به کجاها رفتوآمد کردهاند. با استفاده از ابزارهای نظارتی میتوان بیماریها را پیش از آنکه همهگیر شوند، پیدا و کنترل کرد. اگر زلزله شود یا سیل بیاید، میتوان مکان دقیقی را که هرکس در آن گیر افتاده مشخص کرد. بهسادگی با استفاده از دوربینهای شهری میتوان ترافیک را مدیریت کرد، آتشسوزیها را در شهر یافت، در صورت نیاز کسی به کمک پزشکی بهسرعت سراغش رفت و بسیاری کارهای دیگر که تخیلشان را به خودتان میسپارم. همه اینها فقط با استفاده از اطلاعات شبکهای دوربینها ممکن است نه حسگرهای بیشتر. به اینها اضافه کنید دسترسی عمومی به تمامی فرآیندها و تصمیمات و اطلاعات نظام اداره جوامع را. اضافه کنید همه دادههای ثبتشده و تولیدشده بهدست دانشمندان را. اگر این اطلاعات در قالب «دادههای باز» (Open Data) در دسترس همگان باشد، چه کشفیات و دستاوردهایی ممکن است یافت شود؟
نظارت عمومی فراگیر و ابزارهایش ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه بشری را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تصور کنید اگر امکان نظارت عمومی بر سیاستمداران و کارکنان دولتی و شرکتها وجود داشته باشد، چه تغییراتی رخ میدهد. ناگفته پیداست که چنین چیزی امروز ناممکن به نظر میرسد. اما مگر وضعیتی که در حال حاضر تجربه میکنیم، در آغاز هزاره سوم قابلتصور بود؟ اگر بتوان به یک نظارت عمومی فراگیر بهنفع عموم دست یافت، دستاوردهایش آنقدر بزرگ خواهد بود که ارزش مقاومت و مبارزه را داشته باشد. حال که بهنظر نمیتوان برجهای دیدبانی را با خاک یکسان کرد، فقط یک راه میماند: این برجها از شیشه ساخته شوند نه از آینه.
پینوشت:
۱- سراسربین یا پانوپتیکون طرحی از یک زندان است که جرمی بنتام، فیلسوف فایدهگرای انگلیسی، طراحی کرد. هدف او طراحی یک زندان بهینه بود و طرحش شامل یک برج دیدبانی در میانه حلقهای از سلولها میشد. وضعیت برج دیدبانی در پانوپتیکون بهگونهای است که به تمامی سلولها و زندانیان دید دارد اما زندانیان نمیتوانند ببینند در برج چه میگذرد یا چه زمانی به آنها نگاه میکنند. به این ترتیب، همواره احساس تحتنظر بودن میکنند.