آنچه که چین در مقابله با کرونا انجام داد و برخی کشورها تلاش کردند از آن پیروی کنند، اقدامات کنترلی و تنظیمی روی مردم برای کنترل شیوع بود. آیا مشروعیتبخشی کرونا به این اقدامات کنترلی منجر به تغییراتی در آینده خواهد شد؟
ژیژک در این یادداشت میپرسد که واکنشِ مناسب به اپیدمیِ ویروس کرونا چطور خواهد بود؟ باید چه درسهایی بگیریم و میبایست کدام کارها را در مواجههی جدی با ویروس انجام دهیم؟
ژیژک معتقد است ویروس کرونا فقط به جان انسانها حمله نکرده، بلکه به ساختارها و ارزشهای حاکم بر جهان نیز هجوم برده است. آیا باید در انتظار تغییری بنیادین باشیم؟
بحران کرونا برای ژیژک دستاویزی شده تا به میانجی آن درباره انواع و اقسام کارها و شغلهایی که در این دوره تفاوت و تمایزشان با یکدیگر برجستهتر از گذشته شد، بنویسد.
ژیژک معتقد است میتوان این پنج مرحله را در مواقعی که جامعه با یک ضایعه دلخراش و تروماتیک مثل کرونا مواجه میشود تشخیص داد: انکار، خشم، چانهزنی، ناامیدی، پذیرش.
اسلاوی ژیژک در مطلب پیش رو به این موضوع میپردازد که اگرچه بعد از نقطه اوج اپیدمی کرونا همچنان زندگی به حالت عادی خود باز نمیگردد و بحران ادامه دارد اما این بدان معنا نیست که وضعیت نومیدانه است.
الان وقت مناسبی برای جستجوی اصالت معنوی، یا برای مواجهه با مغاک و شکافِ وجودی خودمان نیست. بدون هرگونه شرمساری به همهی مناسک، تشریفات، فرمولها، عادتها و رفتارهای و حرکات کوچکی تظاهر کنید که زندگی شما را با ثبات میکند.
در یک بحران همه ما سوسیالیست هستیم- حتی دولت ترامپ. تریلیونها دلار برخلاف قوانین بازار صرف خواهد شد –اما چگونه، کجا و برای چه کسی؟ آیا این سوسیالیسم اجراشده سوسیالیسمی به نفع ثروتمندان است؟
وحشت و سراسیمگی روش درستی برای مواجهه با تهدیدی حقیقی نیست. زمانی که با ترس واکنش نشان میدهیم، بدان معناست که تهدید را آنچنان که باید جدی نگرفتهایم و برعکس آن را کماهمیت قلمداد میکنیم
«اسلاوی ژیژک»، فیلسوف و نظریهپرداز بهنام اسلوونیایی است. وی در این مقاله که در پایگاه اینترنتی روزنامه ایندپندنت منتشر شده به جایگاه لنین در اکتبر ۱۹۱۷ و روح انقلاب سوسیالیستی در جهان فعلی و عصر سلطه سرمایهداری میپردازد.