امر اروتیک سنجهای است میان حس خود بودن ما و آشوبِ قدرتمندترین احساساتمان. حسی درونی از رضایت است که به محض تجربه کردنش، احتمالاً آٰرزومندش شدهایم. زیرا اگر کمالِ چنین عمق احساسی را تجربه کنیم و قدرت آن را بازشناسیم، دیگر نمیتوانیم سطح کمتری از ارجمندی و عزتنفس برای خود بخواهیم.
فمنیسمِ آینده فمنیسمِ «دیگر» است. نوعی از فمنیسم که میکوشد شاملتر باشد و پیوندهایش را با سایر جنبشهای رهاییبخش و کنشگران مستحکمتر کند، از جنبشهای آنتی-کاپیتالیست، آنتی-امپریالیست، ضد نژادپرستی و ضد قومیتگرایی گرفته تا کنشگران محیطزیست و فعالان جامعه الجیبیتیکیو. فمنیستهای آینده نه تنها برای زنانِ برآمده از طبقات اجتماعی مختلف، با نژادهای گوناگون و گرایشهای جنسیِ متفاوت و همچنین زنان با ناتوانیهای جسمانی خواهند جنگید، بلکه گامی فراتر از مرزهایشان خواهند برداشت و برای بیش از مسئله زنان مبارزه خواهند کرد.
چرا در تاریخ سینما بعضی از وظایف و مسئولیتهای مهم در تولید فیلم از زنان دریغ شده است؟ چرا بعضی از حرفههای فیلمسازی به صورت تاریخی به زنان اختصاص داده شده است و بعضی دیگر را فقط مردان اشغال کردهاند؟
موقعیت فرودست زنان در جامعه و محرومیت آنان از حقوق عام انسانی، مسئلهای بود که به نیروی محرکۀ جنبش اعتراضی فمنیستی در دوران معاصر تبدیل شد؛ جریانی که خواهان حقوق برابر زنان و حتی به لحاظ هستیشناسی اعادۀ حیثیت از انسانبودن زنان شد.
شهرها محل اصلی کنشورزی برای اکثر جنبشهای اجتماعی و سیاسی در دو قرن اخیر بودهاند. شهرها این امکان را مهیا میکنند تا مردم معترض بتوانند پیام مستقیمشان را به مراکز قدرت (دولتها، شرکتها، سازمانهای بینالمللی و غیره) برسانند. همچنین دسترسی به ارتباطات و رسانهها باعث شده تا شهرها منابع مناسبی برای رؤیتپذیر و تأثیرگذار بودن اعتراضات باشند. اگرچه رسانههای اجتماعی نقش فزایندهای در ایجاد حرکتهای اعتراضی داشتهاند، اما اغلب جنبشها در بزنگاههای حساس به خیابان آمدهاند.
فعالیتهایی که تحت عنوان خود-مراقبتی پیشنهاد میشوند از یک خصوصیت مشترک برخوردارند و آن نوعی فردگرایی افراطی است. دولتها و حکومتها هم با تأکید بر نقش پررنگ خود-مراقبتی در سلامت افراد، از زیر بار مسئولیت خود در ایجاد رفاه اجتماعی شانه خالی میکنند و این مسئولیت را به گردن خود افراد میاندازند. اما خود مراقبتی روی دیگری دارد که میتواند نوعی مقاومت جمعی و همدلانه باشد.
آیا برای پیشبردن هدف برابری جنسیتی در ساختار حکومت باید دنبال مکالمه و همکاری با سطوح بالای سیاسی بود یا بهتر است اول سراغ دولت محلی و اجرایی رفت که مستقیما با مردم در ارتباط است؟