skip to Main Content
خود-مراقبتی؛ ابزاری در خدمت فردگرایی یا مقاومت جمعی؟
جامعه زیراسلایدر

خود-مراقبتی؛ ابزاری در خدمت فردگرایی یا مقاومت جمعی؟

فعالیت‌هایی که تحت عنوان خود-مراقبتی پیشنهاد می‌شوند از یک خصوصیت مشترک برخوردارند و آن نوعی فردگرایی افراطی است. دولت‌ها و حکومت‌ها هم با تأکید بر نقش پررنگ خود-مراقبتی در سلامت افراد، از زیر بار مسئولیت خود در ایجاد رفاه اجتماعی شانه خالی می‌کنند و این مسئولیت را به گردن خود افراد می‌اندازند. اما خود مراقبتی روی دیگری دارد که می‌تواند نوعی مقاومت جمعی و همدلانه باشد.

«خود-مراقبتی»[۱] اصطلاحی است که در چند سال گذشته از همه طرف به گوش می‌خورد. از کتاب‌های خودیاری و خوداتکایی گرفته تا سخنرانی‌های انگیزشی، مشاوره‌های کامیابی و پست‌های اینستاگرامی،‌‌ همه به شکلی هم‌صدا به رواج خود-مراقبتی به عنوان یک اصل برای حفاظت از خود در مقابل سختی‌های دنیای امروز می‌پردازند. در بیشتر موارد، فعالیت‌هایی که تحت عنوان خود-مراقبتی پیشنهاد می‌شوند از یک خصوصیت مشترک برخوردارند و آن نوعی فردگرایی افراطی است. در این یادداشت، ابتدا به این موضوع می‌پردازیم که رویکرد فردگرایانه به مفهوم خود-مراقبتی به چه معنایی است و برای پیشبرد چه تفکرات و سیاست‌گذاری‌هایی در دنیای امروز مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. پس از آن به سراغ روی دیگر سکه می‌رویم و با بررسی پیشینه‌ی تاریخی خود-مراقبتی، کاربرد اصلی آن را به عنوان نوعی مقاومت جمعی و همدلانه بررسی می‌کنیم.

به نظر می‌رسد هر چقدر دمای زمین بالاتر می‌رود و فاصله‌های طبقاتی عمیق‌تر می‌شود و جنسیت‌زدگی و ناعدالتی‌های اجتماعی بیشتر می‌شود، توجه‌ به سمت کسب رضایت خاطر فردی نیز بیشتر جلب می‌شود. تصویری که از شرایط کنونی در ذهن نقش می‌بندد، انسان‌های جداافتاده‌ای را نشان می‌دهد که دیگر امیدی به اقدام جمعی و فعالیت سیاسی برای برخورد با مشکلات ندارند و در عوض هر کدام در پستوی خانه‌های‌شان پنهان شده‌اند و در صورت داشتن امتیازات اقتصادی و اجتماعی، به تنهایی در اتاق‌های خود مشغول مدیتیشن و حمام با عصاره‌ی اسطوخودوس و تعیین حد و مرز برای روابط‌شان هستند! این تلاش‌ها برای این‌که خیال کنیم هنوز کنترل اوضاع در دست‌مان است و می‌توانیم مسیر زندگی خودمان را تغییر دهیم و سلامت جسمی و روحی‌مان را به تنهایی حفظ کنیم، یکی از محصولات نظام سرمایه‌داری است که امروز با فروش کالاهای خود-مراقبتی به یک صنعت چندین میلیارد دلاری تبدیل شده است.

بهره‌گیری از مفهوم خود-مراقبتیِ فردگرایانه و البته رواج هر چه بیشتر آن را می‌توان در سیاست‌گذاری‌های سیستم‌های بهداشتی درمانی و رفاه اجتماعی در بسیاری از کشورها از جمله انگلستان، بلغارستان[۲]، شیلی، یونان[۳] و ایالات متحده آمریکا هم مشاهده کرد. در سراسر جهان، گفتمان خود-مراقبتی به عنوان بخشی از برنامه دولت‌های نئولیبرال در جهت کم کردن و حتی حذف بودجه‌ی بهداشت و سلامت و همینطور یارانه مواد غذایی با کیفیت بالا، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. دولت‌ها و حکومت‌ها با تأکید بر نقش پررنگ خود-مراقبتی در سلامت افراد، از زیر بار مسئولیت خود در ایجاد رفاه اجتماعی شانه خالی می‌کنند و این مسئولیت را به گردن خود افراد می‌اندازند. یکی از روش‌هایی که برای رسیدن به این هدف از آن استفاده می‌شود تأکید بر این موضوع است که کم کردن وابستگی افراد به سیستم‌های رفاه عمومی، موجب خودمختاری و توانمندسازی شهروندان می‌شود.

نباید ناگفته بماند که این اتفاق در همان سیستمی رخ می‌دهد که به افراد القاء می‌‌کند که برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت فقط باید به سختی کار کنند. این ایده‌ که سخت‌کوشی حتما به پویندگی اجتماعی و بالارفتن از نردبان طبقات اجتماعی منجر می‌شود، ایده‌ی باطلی است. تاثیر طولانی‌مدت نابرابری‌های ساختاری، حرکت رو به بالا در سلسله مراتب اجتماعی را برای گروه‌های به حاشیه رانده‌شده و تحت ستم، فارغ از این‌که چقدر سخت تلاش کرده باشند، غیرممکن می‌سازد. حالا وقتی بدن‌ها و ذهن‌های این افراد از سخت‌کاری‌های مداوم و سرکوب‌های ساختاری و متقاطع فرسوده شد، سیستم حاکم بدون این‌که هیچ گونه شرایط رفاهی و منابع درمانی و سلامتی فراهم سازد به آن‌ها می‌گوید: «خوب، این انتخاب خودتان بوده که از خود مراقبت نکرده‌اید، پس شما مقصرید!”

همچنین بخوانید:  وجود ۲۰۰مال غیراستاندارد در تهران

با توجه به آنچه گفته شد، شاید بتوان خود-مراقبتی را مفهوم معیوبی دانست که در خدمت فردگراییِ نئولیبرال موجب مشروعیت‌بخشی به پیامدهای سرکوب‌های ساختاری می‌گردد و انگیزه سیاسی برای اصلاحات و دگرگونی‌های اجتماعی را از افراد می‌گیرد. با این همه باید در نظر داشت که مذموم دانستن تمام فعالیت‌هایی که زیر چتر مفهوم خود-مراقبتی قرار می‌گیرد نیز خود دچار اشکال است چرا که این کار ریشه سیاسی و کاربرد اصلی این مفهوم را نادیده می‌گیرد. به بیانی دیگر، سیاست‌زدایی از مفهوم خود-مراقبتی −و نه خود این مفهوم− آن چیزی است که موجب می‌شود ما به جای ایجاد دگرگونی در سیستم، تلاش کنیم تا خودمان را عوض کنیم. برای روشن‌تر شدن موضوع، قدمی پس می‌گذاریم و سابقه تاریخی خود-مراقبتی به معنای رادیکال و سیاسی آن را، پیش از این‌که به ایده‌ای سودآور برای ابرشرکت‌های تجاری و بیمه‌های خصوصی تبدیل شود، بررسی می‌کنیم.

به گفته‌ی میشل فوکو در جلد آخر کتاب تاریخچه سکسوالیته، سابقه‌ی مفهوم «مراقبت از خود» را می‌توان در فلسفه یونان باستان جست. اما خود-مراقبتی به معنای امروزی و مدرن آن، در واقع توسط دو جنبش یعنی جنبش آزادی بخش زنان و جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکا در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به گفتمان مبارزه سیاسی وارد شد. سیستم پزشکی و بهداشتی آمریکا در آن زمان (و حتی تا به امروز) بسیار نژادپرستانه و‌ جنسیت‌زده بود (و هست). دولت منابع رفاهی برای سیاهان در نظر نمی‌گرفت، و تجربه افراد دارای معلولیت و همین‌طور جامعه رنگین‌کمانی در سیستم پزشکی به رسمیت شناخته نمی‌شد. کنش‌گران حقوق مدنی سیاهان، و به صورت خاص «حزب پلنگ سیاه»[۴]، متوجه شدند که برای بقا در چنین سیستمی می‌بایست از خود و از همدیگر مراقبت کنند. بنابراین برنامه‌های جمعی‌ای را آغاز کردند و به وسیله آن‌ها تسهیلات بهداشتی، برنامه‌های آموزشی و توزیع غذا را در کامیونیتی‌های خود ممکن ساختند. از طرف دیگر، کمپین‌های سلامت زنان در این دوره ورکشاپ‌‌های خودیاری و خود-مراقبتی و دوره‌هایی برای حمایت و آموزش در زمینه شناخت بدن، حقوق باروری و پیشگیری از بارداری را توسط سازمان‌هایی همچون «بدن ما، خود ما»[۵] برای زنان راه‌اندازی کردند. مفاهیم «مراقبت از خود» و «خودمختاری بر بدن» در این دوره نه به دنبال هدفی فردی، بلکه برای ایجاد دگرگونی اجتماعی، مطالبه‌گری و مقاومت در برابر نژادپرستی، مردسالاری و ناعدالتی ساختاری مورد استفاده قرار می‌گرفت.

همچنین بخوانید:  آیا مغز مردان و زنان واقعا فرق دارد؟

از آن زمان فمینیست‌های مبارز حقوق مدنیِ سیاهان مانند آدری لرد[۶] و آنجلا دیویس[۷]، خود-مراقبتی را بخش جدایی‌ناپذیری از کنش‌گری سیاسی می‌دانند. آنجلا دیویس که یوگا و مدیتیشن را از سلول زندان خود آغاز کرد، می‌گوید پرداختن به خود-مراقبتیِ رادیکال به این معناست که می‌توانیم تمام وجود خود را به زمین مبارزه بیاوریم. آدری لرد نیز در کتاب خود به نام «یک انفجار نور» می‌نویسد: «مراقبت از خود نه به معنای لذت‌جویی و خودخواهی، بلکه به معنای حفظ جان خود است و این یک نوع مبارزه سیاسی است.»[۸] این جمله بعدها به بیانیه‌ای معروف درباره خود-مراقبتی زنان سیاه تبدیل شد؛ زنانی که اغلب وظایف و مشاغل مراقبتی را در جامعه به عهده دارند به شکلی که دیگر جایی برای مراقبت از خودشان باقی نمی‌ماند.

خود-مراقبتی جمعی را می‌توان از چشم‌انداز نظریه فمینیستی «اخلاق مراقبت»[۹] نیز مورد بررسی قرار داد. بر اساس این نظریه، نیازهای مراقبتی ما انسان‌ها از طریق برقراری ارتباط با یکدیگر و در شبکه‌های انسانی می‌تواند برآورده شود و این شامل مراقبت از خودمان نیز می‌شود. از این دیدگاه، ما انسان‌ها موجودات به‌هم‌پیوسته‌ای هستیم و قابلیت ما در مراقبت از خودمان وابسته به ارتباط و پیوندمان با دیگران است.

بدین ترتیب به نظر می‌رسد که برای همدست نشدن با سیستمی که به اضمحلال بدن‌ها و ذهن‌های زنان و دیگر گروه‌های تحت ستم می‌پردازد، به فهمی همدلانه و جمعی از مفهوم مراقبت و خود-مراقبتی نیاز داریم. امروز بیش از هرچیز دیگری باید این حقیقت را عمیقاً درک کنیم که مشکلات شخصی ما اعم از جسمی و روحی، ریشه در معضلات اجتماعی ما دارد و در نتیجه برای رفع این مشکلات نیز می‌بایست رویکردی سیاسی و جمعی داشته باشیم. خود-مراقبتی رادیکال و موثر نیازی به خرید کالاهای لوکس و مسافرت‌های پرهزینه ندارد. ایجاد ارتباط و ساخت گروه‌های جمعی برای مراقبت از خود، روابط حمایتگرانه و متقابل، دادن حق استراحت به خود و دیگران بدون نیاز به دلیل و توجیه، وقت گذراندن در طبیعت و با طبیعت، و هر تمرین دیگری که از طریق آن بتوانیم با خود و با دیگران ارتباطی دوباره برقرار کنیم و به یک همبستگی جمعی برسیم، آن چیزی است که باید در فرآیند خود-مراقبتی به آن بپردازیم.

پانوشت‌ها:

[۱] Self-Care

[۲] Vassilev, Ivaylo, Anne Rogers, Elka Todorova, Anne Kennedy, and Poli Roukova. “The Articulation of Neoliberalism: Narratives of Experience of Chronic Illness Management in Bulgaria and the Uk.” Sociology of Health & Illness. 39.3 (2017): 349-364.

[۳] Sakellariou, Dikaios, and Elena S. Rotarou. “The Effects of Neoliberal Policies on Access to Healthcare for People with Disabilities.” International Journal for Equity in Health, vol. 16, no. 1, 2017, pp. 1–۸.

[۴] Black Panther Party

[۵] Our Bodies, Our Selves

[۶] Audre Lorde

[۷] Angela Davis

[۸] A Burst of Light: Essays

[۹] Ethics of care

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗