گزارشها و آمارهای اجتماعی تکاندهنده، یکی پس از دیگری، غافلگیرمان میکنند. شاید شگفتآورترین و در عین حال رعبآورترین گزارش بدمسکنی در سالهای اخیر، گزارشی از گروههای گورخواب در شهر تهران بوده است. اما گورخوابها شاید برجستهترین جلوه بدمسکنی باشند و تکاندهندهترین نوع آن. شکلهای دیگری از بدمسکنی –شایعتر از همه، حاشیهنشینی– دهههاست که در شهرهای بزرگ وجود دارد. در جدیدترین گزارش درباره حاشیهنشینی و بدمسکنی، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور از وجود ۱۹میلیون جمعیت حاشیهنشین و حدود سههزار منطقه حاشیهای در کشور خبر داد. به بهانه انتشار این گزارش، برای بررسی ژرفتر پدیده حاشیهنشینی و نسبت آن با پدیدههای کلانتر، در این شماره آتیهنو پروندهای را تدارک دیدهایم. از جمله اینکه در گفتوگویی با دکتر اعظم خاتم که سالهاست در حوزه مسکن و طرحهای شهری فعالیت و پژوهش میکند به جنبههای مختلف این پدیده اجتماعی پرداختهایم. خاتم دکترای خود را در رشته محیطشناسی شهری از دانشگاه یورک کانادا دریافت کرده و سابقه تدریس در این دانشگاه را نیز دارد.
«اینجا ته خط است» این جمله را حسین، مرد میانسالی میگوید که بر دیوار آجری یکی از خانههای جمعی محله عودلاجان تکیه زده است. خانههایی که شهرداری تهران در چند روز اخیر از ساماندهی و یا حتی ویران کردن آنها برای طرح انضباط اجتماعی خبر داده است.
همزمان با هر بحران زیستمحیطی در تهران صحبت از عواملی میشود که باعث بهوجود آمدن آن بحران شدهاند. در بیشتر موارد شهرداری تهران و سازوکارهایی که برای مدیریت شهری در پیش گرفته است مهمترین علت این معضلها برشمرده میشود. یکی از این سازوکارها فروش تراکم و تبعات آن است که به باور همگان دیگر تهران را غیرقابل زندگی کرده است. در این گزارش و با استفاده از آمارهای منتشر شده مراجع رسمی، مسئله فروش تراکم توسط شهرداری در تهران بعد از جنگ تا تهران اکنون بررسی شدهاست.
زبان بهکار گرفته شده توسط مقامات مسئول در توصیف تکدیگران و مصرفکنندگان مواد مخدر، گویای نوع نگاه و شیوه برخورد آنها با این بخش از جامعه است. اینکه حسن روحانی، بهعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، در خصوص شیوهی مواجهه با قشرهایی از مردم از واژه «پاکسازی» استفاده میکند، حامل چه معنایی است؟ آیا چنین سخنی بدان معناست که«به پای آنها سنگ بسته شود و به ته دریا فرستاده شوند؟ آیا منظور این است که تمام آنها را در سولهای عظیم گرد هم آورد تا دیگر ایجاد خطر نکنند؟» سامان صفرزایی در نوشتهای برای یکشهر گفتمان مجرمانگاری تکدیگری را به چالش میکشد و راهحلهایی را برای رفع اینگونه معضلات اجتماعی ارائه میدهد.
سياستهاي مسكن در تهران نتايج آسيب زايي در پي داشته است. اين نتايج را بايد به دو گروه آثار منفي براي خود شهر و پيامدهاي منفي در سطح ملي تقسيمبندي كرد. دگرگون ساختن محلهها، نابودي فضاهاي هويتدار و در واقع هويتزدايي از مكانها از جمله آثار منفي اين سياستها براي شهر تهران است.