چهارراه ولیعصر قلب تهران است. اکنون سرکوب فضای عمومی در چهارراه ولیعصر علاوه بر منطق کنترلی، منطقی طبقاتی نیز یافته است.
مساله منظرشهری در دیدگاه شهرداریها از تصور آنها در خصوص دستفروشی شغل تهیدستان و رویکردِ نامرئیسازی تهیدستان در شهر ناشی میشود.
حقوق سیاسی معلولان چیست و به چه اندازه رعایت میشود؟ آیا معلولان جسمی یا ذهنی صلاحیت آن را ندارند که در سیاست مشارکت فعالانه داشته باشند؟ کنوانسیون جهانی افراد دارای معلولیت میگوید چرا، اما واقعیت امر در ایران خلاف آن است.
تهران شهر بیخاطره؛ این شهر شهریست که تاریخش زیر ضرب کلنگها خرد شده، فرصت مانوس شدن با فضاها را به تو نمیدهد، دائم خراب میکند و میسازد و آنچه میسازد برای آن است تا از کنارش رد شوی و نمانی. پوست شهر مدام کنده میشود و پوستی نو جایش میگذارند، این پوست انداختن چندباره ساکنانش را به شوک دچار کرده است. شوکدرمانی؛ محمد کریم آسایش در این نوشته از شوکی میگوید که به تهران وارد میشود و آن را و ساکنانش را از هر حس جمعی و تعلق به شهر وا میدارد.
طبق آمارهای رسمی حدود یازده میلیون ایرانی در محلات غیررسمی کشور سکونت دارند. یادداشت زیر نگاهی انداخته است به فرآیندهایی که طی آن، ساکنین این محلات نیز در عرصه جامعه از رسمیت انداخته میشوند. فرآیندهایی که به عقیده نویسنده، در نهایت منجر به شکل گرفتن انسانهایی «تنها» میشود.
«شهر با لبخند کودکان زیباتر میشود». این شعار تبلیغاتی شهرداری تهران است. اما لبخند کودکان در شهر کجاست؟
دستفروشی همواره موضوعی محل منازعه بوده است. این منازعه از وجوه مختلف اقتصادی، شهری و اجتماعی مطرح شده است و نگاههای متفاوتی به موضوع طرح شدهاند. ورای این منازعات، آنچه در واقعیت شهر جریان دارد، به حاشیه رفتن، طرد و حتی سرکوب دستفروشان است. سخن از دستفروشان، انعکاس حرفهایی ناگفتهای است که در دستهای دستفروشان میتوان خواند. موضوع دستفروشی را از منظر اقتصاد سیاسی با دکتر فریبرز رئیسدانا، اقتصاددان و صاحب آثاری چون «رویکرد و روش در اقتصاد»، «بررسیهای کاربردی توسعه و اقتصاد ایران»، «جهانیسازی قتل عام اقتصادی»، «بازار مواد مخدر در ایران»، «سوسیالیسم و آزادی»،«اقتصاد سیاسی توسعه»، «موکراسی در برابر بیعدالتی» به گفتگو گذاشتهایم تا بتوان ریشههای دستفروشی و ابعاد اقتصادی آن را مورد بحث قرار داد.