میبایست یک صندلی خیالی، به قدمت حدود نیمقرن را به سودابه فضایلی اختصاص داد؛ صندلیای که هیچوقت نداشت، صندلیای از آنِ یک نویسنده متون ادبی.
سور بز | ماریو بارگاس یوسا
کتاب «اولیس» جیمز جویس با ترجمه منوچهر بدیعی، زمستان سال ۱۳۷۱ حروفچینی شده و آماده انتشار بود؛ اما بعد از گذشت 27 سال هنوز امکان انتشار این کتاب وجود ندارد.
یک ایده کلی وجود دارد که داستانها و نوشتههای هر نویسنده برآمده از زندگی خودش هستند. اما این ایده تا کجا کار میکند و آیا میتوان داستانی نوشت که برداشتی از زندگی نویسنده در آن نباشد؟
مقاله زیر (Shooting an Elephant) بازگوکننده خاطرهای است که به گفته خود اورول تاثیری زیاد و عمیق بر درک او از امپریالیسم و علاقه او برای پایان دادن به امپراتوری بریتانیا گذاشت. اورول که در ۱۹۲۷ به دلیل ابتلا به تب دِنگی در مرخصی در انگلستان به سر میبرد، پلیس سلطنتی هند را ترک کرد تا به علاقه اصلی خود، نویسندگی، بپردازد.
در جامعهشناسی هنر، ادعای بحثبرانگیز این است که بازار تا چه اندازه در شکلگیری فضاها و رویکردهای هنرمندان موثر بوده؟ آیا بازار را هم میبایست در کنار هنرمندان به عنوان خالق آثار در نظر بگیریم؟
نوشتن به زبان غالب به معنای یکسان شدن نیست. استراتژیهای بینازبانی زیادی وجود دارند که نویسندگان جوامع حاشیه از آن برای متمایز ساختن خود از فرهنگ غالب استفاده میکنند. ماهیت ترکیبی متن بینازبانی مرکز یا حاشیه را برتری نمی دهد اما در عوض دیالکتیکی بین زبانهای مرکز و حاشیه ایجاد میکند.
آنچه علیاشرف درویشیان از خود به جای گذاشته نه فقط داستانهایی از زندگی مردم فرودست که نگاهش به اهمیت روایت کردن آنها برای کودکان و نوجوانان است. چیزی که این روزها شاید کمتر کسی به آن فکر میکند.
حرف از ترجمهٔ رمان و شعر است نه متون فنی و غیرشخصی. بسیار دشوار بتوان بدون درسخواندن همراه و نزد کسانی که در یک زبان و با آن بزرگ شدهاند تنها با فرهنگ لغت اثر ادبی ترجمه کرد. در غرب، پس از چندین قرن شرقشناسی و مطالعهٔ زبانهای خارجی، امروز مترجم اثر ادبی معاصری از فارسی به زبان مادری خویش نیازمند مشورت با فارسیدانهایی است که تازهترین تحولات زبان مادری را در وطن خویش تجربه کرده باشند.