آنچه علیاشرف درویشیان از خود به جای گذاشته نه فقط داستانهایی از زندگی مردم فرودست که نگاهش به اهمیت روایت کردن آنها برای کودکان و نوجوانان است. چیزی که این روزها شاید کمتر کسی به آن فکر میکند.
رمان «ناتمامی» به قلم زهرا عبدی دومین رمان چاپ شده از این نویسنده جوان است. زهرا عبدی در این رمان تلاش میکند تا تصویری از «غربتیها»، محلهشان، زندگیشان و خلق و خویشان ارائه کند و برای اینکار کوهی از جزییات را کنار هم میچیند. اما الفاظ، روحیات، مراودات و حتی چند نکتهای که از زندگی و معیشت غربتها گفته شدهاست اشتباهاند و به خواننده کوچکترین اطلاعات درستی در مورد این گروه نمیدهند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور دیروز از طرح دستگیری یا به گفته او «ساماندهی و جذب کودکان کار و خیابان» دفاع کرد اما در گفتههای او تناقضهایی با واقعیت وجود دارد که در این یادداشت به آن پرداخته شده است.
موافقان و مخالفانی طرحهایی مانند دستگیری کودکان کار از «اثربخشبودن» و «اثربخشنبودن» صحبت میکنند. انگار هر دو طرف فراموش کردهاند که راجع به یک آزمایش علمی در آزمایشگاه حرف نمیزنند بلکه بحث بر سر مداخلات اجتماعی است و «اثربخش نبودن» یعنی انبوهی از پیامدهایی که زندگی گروههایی از انسانها را دستخوش تغییر میکند.
پرسش اصلی این نیست که وزیر زن آری یا نه. برای همه نیروها و فعالان مترقی پاسخ این سوال روشن است؛ بله. اما در ادامه این سوال مطرح می شود که قرار است چه کسی و با چه سیاستهایی به عنوان وزیر زن وارد کابینه شود؟ این پرسشی است که مطرحکنندگان موضوع وزیر زن کمتر علاقهای بدان نشان میدهند، چرا که چنین مسئلهای مناقشه برانگیز است و بالا گرفتن مناقشات حول آن، میتواند کل مسئله وزیر زن را به حاشیه براند.
این یادداشت تلاشی است برای آغاز گفتگو درباره اینکه آیا تغییر مسیر سازمانهای غیر دولتی کودکان در نهایت در احقاق حقوق آنان مفید واقع شده است؟
یادداشت پیشرو به محدود ماندن نسبی جنبش زنان ایران در جغرافیای کشور میپردازد. آیا عدم ارتباط جنبش زنان ایران با بیرون مرزهای کشور به جنبش کمک کرده تا عمل سیاسی، تفکر و شیوههای مبارزه خاص خود را خلق کند؟ انزوای جنبش فمینیستی ایران چه تاثیری بر عملکرد فعالان آن گذاشته است؟ آیا این جنبش، با توجه به سرمایه انسانی عظیم بیرون از مرزهای خود، توانایی شکلدهی یک ارتباط جمعی، هدفمند و مستمر با فمینیستهای دیگر نقاط دنیا دارد یا نه؟