مشخصه اصلی فیلم در واقع تلاشی است که بهمدد آن، شخصیت شوخ و شاد دریابندری در خود فرم فیلم تحقق پیدا میکند. فیلم صریحاً شاد است (البته اگر بتوان از چنین اصطلاحی اصولاً استفاده کرد) و شوخی میکند و حتی سربهسر شخصیت اصلی میگذارد بدون اینکه متعرض او شود (و آیا اصولاً میتوان جلوی چنین تعبیری را گرفت؟)، هرچند برای کسانی که کلاً با چنین فرمی مخالفاند، این میتواند مستقیماً به ایرادِ فاحشِ فیلم بدل شود.
«داستانِ ادبیات و سرگذشت اجتماع» از معدود آثاری است که در سنتِ نقد و تاریخنگاری ادبیات ما جانبِ تتبع و تنقیب خلاق را گرفته است. شاهرخ مسکوب، ادیب و اندیشمندِ معاصر در این اثر با «ایده»ای سیاسی- تاریخی سراغ تکهای از ادبیات ما میرود و بازه زمانی ١٣٠٠ تا ١٣١٥ را برمیرسد تا بهتعبیر خودش «نشانی از خاستگاه اجتماعی ادبیات» بهدست دهد.