مشخصه اصلی فیلم در واقع تلاشی است که بهمدد آن، شخصیت شوخ و شاد دریابندری در خود فرم فیلم تحقق پیدا میکند. فیلم صریحاً شاد است (البته اگر بتوان از چنین اصطلاحی اصولاً استفاده کرد) و شوخی میکند و حتی سربهسر شخصیت اصلی میگذارد بدون اینکه متعرض او شود (و آیا اصولاً میتوان جلوی چنین تعبیری را گرفت؟)، هرچند برای کسانی که کلاً با چنین فرمی مخالفاند، این میتواند مستقیماً به ایرادِ فاحشِ فیلم بدل شود.
امید مهرگان در یاداشت زیر به بررسی نقدهای اخیر صالح نجفی بر ترجمههای فارسی متون نظری میپردازد. صالح نجفی در ماههای اخیر در صفحه اندیشه روزنامه شرق به نقدِ ترجمههای فارسی کتابهایی همچون «ناخودآگاه زیباشناختی»، «الاهیات سیاسی»، «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی»، «پاریس پایتخت مدرنیته» و... پرداخته است.
در جامعه سرمایهدارى، چیزها فقط تا آنجا (به منزله کالا) وجود دارند که چیزى بیش از خودشان باشند: موبایل براى آنکه یک موبایل باشد، باید درعین حال به دوربین هم مجهز باشد، باید بازىهاى کامپیوترى هم داشته باشد، در غیر این صورت هر چند هنوز «موبایل» نام دارد، اما رفته رفته از دور خارج مىشود. به عبارت دیگر، یک موبایل فقط تا آنجا یک موبایل است که چیزى بیش از موبایل باشد. این نکته در مورد بسیارى از چیزها/کالاهاى دیگر نیز صادق است: خودکارى که فندک هم دارد، دستگاه تلفنى که ساعت را هم نشان مىدهد و کوک هم مىشود، یا یک کارت اعتبارى اینترنت که چند ساعت اضافه هم دارد و البته وجود انواع جایزهها و بخت آزمایىهایى که درون کالاها است نیز پیرو همین منطق است.