نانسی فریزر در این مصاحبه توضیح میدهد که چگونه دستورکار چپ برای برقراری عدالت اجتماعی توسط آنچه «نولیبرالیسم مترقی» مینامد، ربوده شده است. او به کاوش در این مساله میپردازد که یک اقتصاد سیاسی مارکسیستیِ موشکافانه چگونه میتواند چپ را به مسیری رهنمون شود که از طریق یافتن دستورکاری در خورِ روزگار کنونی، حمایت تودهها را مجددا کسب کند. فریزر معتقد است نیروهای چپ باید از طریق مداخلات سیاسی، بازیهای هراسافکنانهای که لیبرالیسم با واژه «پوپولیسم» راه میاندازد را بهشکلی راسخ عقب برانند.
سخنان اخیر رئیس کل سازمان خصوصی در یک برنامه تلویزیونی و واکنشهای فعالان بخش تولید و اقتصاددانان بهاین اظهارات، تیتر شکست خصوصیسازی را پس از دو دهه از آغاز اجرای این سیاست به صفحه اول رسانهها آورد. پوری حسینی، رئیس کل سازمان خصوصی دراین برنامه از نقش بازدارنده مدیران دولتی در روند خصوصیسازی سخن گفته است: «برخی اوقات این مخالفتها از حد فراتر میرود و تلاش میکنند سازمان خصوصیسازی موفق نشود. برخی از اعضای قوه مقننه هم در برخی موارد نهتنها از خصوصیسازی دفاع نمیکنند بلکه دربرابر آن مقاومت میکنند.»
در این سخنان مشکلات خصوصیسازی به مقاومت برخی مدیران دولتی برابر واگذاریها محدود شده است و حرفی از فساد و نفوذ دلالان در روند واگذاری صنایع به میان نیامده است. دراین گزارش تجربه یک کارگر متخصص از خصوصیسازی یک کارخانه مهم نساجی در جنوب تهران تشریح میشود و سپس دکتر ابراهیم رزاقی تجربهخصوصیسازی در ایران را تحلیل میکند.
کار کردن اغلب آزاردهنده و فرسایشی است. کلیتر بگویم، از همان روز اولی که آدمها مجبور شدند برای پول کاری را که دوست ندارند انجام دهند، به این نتیجه رسیدند که کارکردن خوشایند نیست. اما امان از رئیسها و کارفرماها که موجودات آبزیرکاهیاند و روز به روز هم باتجربهتر میشوند. ویلیام دیویس۱، جامعهشناس و اقتصاددان انگلیسی به تازگی کتابی با نام صنعت شادی۲ نوشته است که بسیار جالب و البته تا حدودی هم ناراحتکننده است. او در این کتاب روشهایی را افشا میکند که طی آنها کارفرمایان ما به علم و اندازهگیری رویآوردند تا روی میزان شادی کارکنانشان تأثیر بگذارند. شادیای که مداوماً از عوامل نهادی (تعادل ناپایدار شغل و زندگی؛ رقابت شدید) آسیب میبیند. کتاب دیوید که عمیقاً محققانه است و بیجاروجنجال، جبران خوبی برای انبوه کتابهای شبهعلمی شادی است که اینروزها بازارشان در حوزهی کسبوکار و مدیریت بسیار داغ شدهاست؛ کتابهایی که بسیار بعید است نویسندگانشان با اهداف ایدئولوژیک مهمتری که شادی و رفاه در محل کار دارد، آشنا باشند. مجلهی ساینس آو آس۳، با مؤلف این کتاب دربارهی خطرات زندگی کمیشده، اهمیت مورد بدفهمی واقعشدن، و دوست خوب و خوشحال ۴ و البته موذی گوگل مصاحبه کرده است.