نوآوری اجتماعی چگونه استثمار کودکان را صورتبندی میکند
چند روز قبل تصویر زیر که متعلق به صفحه اینستاگرام مرکز نوآوری اجتماعی است، توسط برخی از کاربران توییتر منتشر شد و به سرعت در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد.
در فاصله کوتاهی پس از آن این تصویر از صفحه اینستاگرام این مرکز حذف و به جای آن توضیحی منتشر شد که در تصویر زیر میبینید.
اما آیا آنچه اتفاق افتاد- آنگونه که در توضیح پس از حذف این مطلب عنوان شده- صرفا استفاده از واژگان نامناسب توسط آژانس دیجیتال مارکتینگ همکار با مرکز نوآوری اجتماعی است؟
برای پاسخ به این سوال بد نیست که ابتدا کمی با این مرکز آشنا شویم. آنگونه که در وبسایت رسمی این مجموعه عنوان شده مرکز نوآوری اجتماعی با امضای تفاهمنامه همکاری بین سازمان امور اجتماعی کشور و دانشگاه تربیت مدرس با موضوع اجرای برنامه «کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی» آغاز به کار کرده و هدف از راهاندازی این مرکز تهیه و ارائه مدلهای بومی نوآوری اجتماعی، تهیه راهبردهای موثر جهت حل معضلات اجتماعی از منظر کارآفرینی اجتماعی، استفاده از ظرفیت مراکز علمی کشور در کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی بوده است.
اگر سری به وبسایت این مرکز بزنید در بخش بلاگ، توضیحات کوتاهی در خصوص کسب و کار اجتماعی، حاشیهنشینی، زنان سرپرست خانوار و کودکان کار آمده است. در بخش مربوط به کودکان کار تاکید شده که ماهیت کودک کار با کودک خیابان کاملاً متفاوت است و در توضیح چنین آمده است: کودک کار به کسی گفته میشود که بهعنوان بازوی درآمدی خانواده کار میکند. این کودک باری از اقتصاد خانواده خود را به دلایل مختلف اعم از بیماری پدر، فقدان سرپرست، ناتوانی مادر و … پوشش میدهد. اما کودک خیابان کار نمیکند و به تکدیگری مشغول است و معمولاً «هویت و صاحبی» ندارد.
قاعدتا نگارنده این متن در وبسایت رسمی مرکزی دانشگاهی که در اهدافش حل معضلات اجتماعی ذکر شده است، باید متوجه باشد که کودکانی که ممکن است در خیابانها زندگی کنند «فاقد هویت» نیستند بلکه «فاقد اوراق هویتی» هستند. افزون بر آن این کودکان بعضا «فاقد والد یا مراقبند» نه «صاحب». با این وصف به نظر میرسد که استفاده نادرست از واژهها، تنها اشتباه آژانس دیجیتال مارکتینگ همکار با مرکز نیست و دامنهای گستردهتر دارد.
اما اگر ادامه متن مربوط به کودکان کار را تا انتها بخوانید در مییابید که مسئله مرکز نوآوری اجتماعی تنها استفاده نادرست از واژگان نیست؛ بلکه مسئله رویکردیست که این مرکز در قبال مسئلهای اجتماعی با عنوان «کار کودک» دارد.
در این متن ابتدا کودکان کار و کودکان خیابان از هم جدا شدهاند و جملههایی که در ادامه آمده به مخاطب میگوید که کودکان کار دارای ارزش هستند چون بازوی درآمدی خانوادهاند؛ اما کودکان خیابانی کار نمیکنند، متکیاند و به تعبیر نگارنده متن هویت و صاحبی ندارند. بنابراین در همین ابتدا قرار است شما حساب این کودکان را از هم جدا کنید و آن دستهای را ارزشمند بدانید که بازوی درآمدی خانواده هستند.
پس از آن متن به شما میگوید که «کودکان کار بهترین نمونههای نیروی کار هستند». اما مسئلهشان این است که استعدادیابی نشدهاند و اگر میشدند میتوانستند حرفههایی را فرا بگیرند و در آن استادکار شوند. میگوید کار در سر چهارراهها و در مترو امن نیست و مسئولیت اجتماعی شما این است که کمک کنید این کودکان به جای کار در خیابان در کارگاهها کار کنند.
به شما نمیگوید که بهطور کلی کار کودکان مانع رشد، بالندگی، تحصیل و تفریح آنان است. به شما نمیگوید که کودکان اغلب در کارگاههای زیر ۱۰ نفر به کار گرفته میشوند که از شمول وزارت کار خارجند و بنابراین نظارتی بر آنها انجام نمیگیرد. به شما نمیگوید که چون به موجب ماده ۷۹ قانون کار، کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است، این کارگاهها برای آنکه در دید عموم نباشند عموما فاقد نور، تهویه مناسب و بهداشتند. به شما نمیگوید که کودکانی که در کارگاهها کار میکنند در معرض چه خشونتهایی قرار میگیرند، دستمزدشان بسیار کمتر از بزرگسالان است و..
چرا که مرکز نوآوری اجتماعی از منظر کودکان و حقوقشان به کار نگاه نمیکند. از منظر سود و بازار، آنها را میبیند و از این منظر است که نوشته روی تصویر دختربچه مشغول به کار در آجرپزی معنا مییابد: «کودکانی کم توقع و با پتانسیل بالا». این نوشته نه اشتباه در انتخاب واژگان که دقیقا توصیف درستی از کودکان کار است؛ اگر از منظر سود بازار به آنها بنگریم. آنها دستمزد کمتری میگیرند، کمتر اعتراض میکنند، امکان تشکلیابی ندارند، میتوان ساعتهای طولانیتر از آنها کار کشید و در یک کلمه بیشتر استثمارشان کرد.
بیراه نیست که در شرایط کنونی که صدای اعتراض کارگران جان به لب آمده از گوشه و کنار کشور بلند شده و کوچکترین تلاشی برای دستیابی آنان به مطالباتشان در نهادهای مسئول دیده نمیشود، به نظر میرسد که «نوآوری اجتماعی» نه حل معضلات آنان، که بهکارگیری نیروهای کاریست که آسیبپذیرتر و در برابر احقاق حقوقشان کمتوانتر هستند.
تا بوده همین بوده ، بی وجدانایی ک فقد یجوری دنبال ی سودی هستن بهتره بگیم هرجوری و خدا نکنه مث این یکی یه سوتیشونو یکی بفهمه همچین ماس مالی میکنن ک…