جنبشِ مدرنِ اعتباراتِخُرد درواقع بر سوءتفاهمی بنیادین بنا شد. مبنای ادعاهای شوقانگیزِ دکتر محمد یونس، اقتصاددان بنگلادشی، فرضیاتی دور از دسترس و غلط بود. این فرض غلط این بود که افراد کمبضاعت، به ویژه زنان، میتوانند به راحتی یک بنگاهِ خردِ غیررسمی ایجاد کنند تا بدین طریق اقلام ساده یا خدمات را به دیگر افراد کمبضاعت در همان جامعه بفروشند. عقیدۀ راسخ یونس این بود که مادامی که به افراد فقیر کمک میکنیم که تا چیزی تولید کنند، آنها به راحتی میتوانند آن را بفروشند.
نوام چامسکی را اکنون یکی از بزرگترین فیلسوف های دنیا میدانند که آرا و نظرات او همواره مورد توجه کانونهای تئوریک و محافل سیاسی جهان قرار دارد. چامسکی در این گفتوگو، از جدیدترین و پیچیدهترین صنایع سرمایهداری معاصر، یعنی «صنعت روابط عمومی»، سخن گفته و لایههای پنهان و کارکردهای عملی این صنعت را برای «مهندسی رضایت» در عامه مردم واکاوی نموده است. او میگوید از منظر لیبرالها «باید مردم را طوری منحرف کرد که در حد بیننده باقی بمانند.»