گفتگو با بهرنگ صدیقی درباره چیستی جامعهشناسی مردممدار و نسبت آن با «مردمان»، جامعهشناسی آکادمیک و ساختارهای قدرت.
این عکس، مثل هر عکس دیگری از انقلاب ۵۷ نه فقط تصویری واقعی از آرایش نیروهای اجتماعی/سیاسی را در این رخداد نشان نمیدهد، که حبسمان میکند در یک لحظه و فرایندهای پیش و پسِ رویدادی را که تصویر میکند از قلم میاندازد.
این یاداشت بخش دومِ نوشتهای است که با عنوان «از اوجالان تا بوکچین یا قصۀ کوبانی از کجا آغاز شد؟» به قلمِ بهرنگ صدیقی روز گذشته منتشر شد، در این بخش حیات فکری اوجالان موردِ توجه قرار گرفته است که در زیر میخوانید.
بهرنگ صدیقی در مصاجبهی زیر در مورد نظامهای کنترلی موجود در سرتاسر جهان، آن را همچون هیولایی دو سر میداند که از یکسو در خدمت منطق بازار و از سوی دیگر به دنبال تثبیت سیاسی دولتهای حاکم است. وی از تاثیرات آشکار شدن هرچه بیشتر این نظامهای کنترلی سخن میگوید، و اینکه آیا اساسا در چنین فضایی سیاست مردمی قادر به نقش بازی کردن است؟
مطلب پیش رو همزمان با انتخابات اخیر ریاست جمهوری و در سه قسمت مجزا، در وبلاگ گاهنامه جامعهشناسی انتشار یافته بود. بهرنگ صدیقی به بهانه انتخابات، از سیاست مردمی سخن میگوید. از حامیان دوآتشه عدم شرکت در انتخابات که یک شبه به حامیان دوآتشه شرکت در انتخابات تبدیل شدند. و این پرسش را مطرح میسازد که آیا سیاست مردمی میتواند از مسیر انتخابات بگذرد؟