شاپور اعتماد، این تصور را که با بحران کرونا فاتحه سرمایهداری خوانده میشود دور از واقع میداند و از نظرش بعید است این بحران همه را سر عقل بیاورد و منجر به گسترش یک دید اجتماعیگرا و سوسیالیستی شود.
آخر هفته بیکارید؟ خب، یک سر بروید به منطقه سن-دنی و با چند عابر صحبت کنید. یک فرانسوی سیاهپوست یا عرب پیدا کنید و از او بپرسید «متعلق به کدام مردم است»، اگر گفت «مردم فرانسه» حتما جیرهخور است. اگر صادقانه جواب دهد میگوید «من جزو مردم سیاهپوست هستم - یا عرب یا بربر[۱]، مسلمان، سنگالی، الجزایری، آفریقایی و...» حالا سراغ یکی از این به اصطلاح فرانسویالاصلها بروید و همین سؤال را از او بپرسید. قطعا نخواهد گفت «من جزو مردم سفیدپوست یا اروپایی یا مسیحی هستم» بلکه میگوید «من جزو مردم فرانسه هستم».
جودی دین نظریهپرداز سیاسی و متفکر 56ساله آمریکایی است که در «کالج هوبارت و ویلیام اسمیت» نیویورک علوم سیاسی تدریس میکند و سردبیر مجله «Theory & Event» است. او نظریه شناختهشدهای دارد به نام «سرمایهداری ارتباطی». در نظر او، سرمایهداری و دموکراسی در یک شکل واحد نولیبرالی ادغام شدهاند. او این تصور را که صرف وبلاگنویسی یا توییتکردن، کامنتگذاشتن در وبسایتها و چترومهای اینترنتی فینفسه مداخله و کنشی سیاسی است از ریشه نقد میکند و معتقد است بخشی از جریان چپ بهجای شیوه سازماندهی و درک عمیق وضع موجود، مسحور چیزی شده که او «سرمایهداری ارتباطی» مینامد؛ یعنی تمایل به گردش و انتشار بیهوده اخبار به خاطر نفس این گردش. از جودی دین بیش از ۱۰ کتاب منتشر شده که ازجمله آنها میتوان به «همبستگی غریبهها» (۱۹۹۶)، «فمینیسم و دموکراسی جدید» (۱۹۹۷)، «دموکراسی و فانتزیهای نولیبرال دیگر: سرمایهداری ارتباطی و سیاست چپ» (۲۰۰۹)، «نظریه وبلاگ» (۲۰۱۰)، «افق کمونیستی» (۲۰۱۲) و «جمعیت و حزب» (۲۰۱۶) اشاره کرد.
فوتبال محبوبترین بازی سیاره ماست و هواداران بیشماری در سراسر جهان دارد. اما در فوتبال چه هست که همه را وادار میکند به تماشایش، به بحثهای بیپایان دربارهاش و حتی فکرکردن به آن؟ به دلیل آنچه فوتبال از طبقه، نژاد و جنسیت میگوید؟ به دلیل مسائل ملی، جغرافیایی و قبیلهایمان؟ در نظر کریچلی، به دلیل همه اینها و حتی بیشتر.
هیچ راهی وجود ندارد که پوپولیسم ملیگرا بتواند راهحلی برای چالشهای بنیادی روز یا برآوردن خواستههای اساسی قاطبه مردم (برایندی از «اقلیتهای» متنوع) ارائه کند، چه در مسائلی مربوط به «حفاظت» از آدمها و سبكهای زندگیشان، چه از حیث ضرورت «تنظیم» حركتهای جهانی سرمایه، كالاها و اشخاص.
فردریک جیمسون، یکی از مهمترین صداهای چپ، در این مصاحبه درباره گسترهای از موضوعات بحث میکند: نظریه سیاسی معاصر،راهحلهای ممکن برای سیاست چپ و محدودیتهای کنونی آن، اهمیت «جنبش تسخیر»، برنی سندرز، و راهحلهای ایدئولوژیک و عقلانی ممکن در زمانهای که بهگفته جیمسون هنوز فاشیسم جدید در آمریکا برقرار نشده است.
هنری ژیرو در آخرین کتاب خود مینویسد «بسیارند مردمی که پذیرفتهاند، صرفنظر از نقش نیروهای ساختاری گوناگون، سرنوشتشان کاملا در گرو مسئولیت فردی است. این ایدئولوژی که در بوق و کرنا میشود و مورد علاقه ثروتمندان است نشان میدهد روابط انسانی خلاصه شده در ستیز و رقابت».
با فروپاشی دولت چه اتفاقی میافتد؟ آیا جامعه بهسوی بیقانونی میرود یا میتوانیم فرصت را دریابیم و اجازه دهیم پتانسیل انسانیمان شکوفا شود؟
در سالهای گذشته میادین شهرها به مکانهای مبارزه علیه نابرابریها تبدیل شد؛ از نیویورک و لندن تا آتن و استانبول. دیوید هاروی، جغرافیدان مارکسیست، این قیامها را از منظر «حق بر شهر» مهم میداند و مانعی در برابر افراط سرمایهداری و نولیبرالیسم. به اعتقاد او، نبردهای طبقاتی امروز بیش از پیش در شهرهای بزرگ رخ میدهد. هاروی در گفتوگوی حاضر با اشپیگل آنلاین نشان میدهد چگونه شهریشدن نقشی کلیدی در درگیریهای اجتماعی آینده بازی میکند.
برخورد اروپا با بحران پناهجویان بیش از هر چیز تناقضاتی را درون اروپای متحد آشکار کرده است؛ با سیاست «عقبراندن مهاجران غیرقانونی» از مرزهای اروپا و یا گیر افتادن مهاجران در «اردوگاهها» همراه با جیره ناچیز غذایی و ترس از حملات نژادپرستانه و یا با کنترلهای مرزی که آمار مرگومیر در منطقه مدیترانه را بالا برده است، چگونه میتوان از همدلی و همراهی بشردوستانه اروپایی سخن گفت؟ اوضاع وخیم پناهجویان آنقدر بالا گرفته است که اروپا ناگزیر شعار «مقدم پناهجویان گرامی»را تکرار میکند. اما به نظر میرسد که این لحظهای گذراست که توانایی تغییر ایدئولوژی مسلط بر اروپا را که سبب این بحران شده ندارد. در این وضعیت «نباید انتظار داشته باشیم شوک لحظهای و زودگذر فاجعه و ویرانی به جای ما تصمیم بگیرد و بر وظیفه سیاسی ما سرپوش بگذارد.»