همین حالا به لیبرال-نازیسم پایان دهیم
هفته گذشته، در رابطه با اعتراضات اخیر شیلی، تئوریسین مارکسیست ایتالیایی متعلق به سنت اتونومیا، فرانکو بیفو بیراردی، به همراه یک رادیوی اینترنتی آلترناتیو در شیلی با نام ویترینا دیستوپیکا (Vitrina Distópica) متنی را در فیسبوک این گروه منتشر کردهاند که ترجمه آن را در زیر میخوانیم:
سیکل طولانی و فاجعهبار نئولیبرالیسم به پایان خود نزدیک میشود، پایانی همانقدر خشونتبار که آغازش بودهست. نئولیبرالیسم به صورت سیستماتیک محیطزیست را نابود کرده، فقر را در زندگی روزانه افزایش داده، مزد کارکنان را کاهش داده، حرفهها را متزلزل کرده و امنیت را از مشاغل ربوده، خدمات عمومی را خصوصی کرده و همه را در جنگی تمام عیار به جان هم انداخته است.
این سیکل از سال ۱۹۷۳ آغاز شد، وقتی اقتصاددانهای آمریکای شمالی قاتلی با نام پینوشه را به خدمت گرفتند تا تجربه دموکراتیک سالوادور آلنده -که توسط اکثریت مردم شیلی انتخاب شده بود و توسط فاشیستهای مدافع اقتصاد سوداگرانه کشته شد- را تخریب کنند. در سالهای ریگان و تاچر، تجربیات ضد انقلاب بدست آمده در شیلی و آرژانتین به نقاط دیگر جهان نیز صادر شد.
در عین حال، نباید فراموش کنیم که فلسفه سرمایهداری نئولیبرال بر اساس همان اصول نازیسم هیتلری بنا شده است؛ تطبیق زیست اجتماعی و حیات وحش، تحمیل قانون بقای قدرتمندترین در سپهر اجتماعی، انتخاب طبیعی.
آنچه بازسازی تکنیکال تولید، خصوصیسازی آموزش و درمان و حملونقلعمومی ،حذف تشکلهای کارگری، و اشغال رسانهها به دست تعاونیهای غولپیکر تا به حال برای ما به ارمغان آورده جز لیبرالنازیسم نبودهست.
چهل سال خشونت لیبرالنازی دموکراسی را به ابزاری بیمصرف تبدیل کرده، منابع طبیعی روی سیاره ما را تا جایی که میشده استخراج کرده، آب و هوای جهان را تغییر داده، و منجر با آسیبهای فراگیر و گستردهی روانی و رشد رفتارهای تهاجمی و تمایلات انتحاری شده.
هرچند، امیدواریم سرمایهدارینازیستی در همانجایی که جنون جنایتکارانهاش را آغاز کردهاست به پایان برسد.
بهتازگی ما شاهد انفجار یک سری از اعتراضات و انقلابهایی بودهایم که چه طبیعتشان، چه فرمشان، و چه اهدافشان با هم متفاوت بودهاست؛ قیام مردم اکوادور، شورش جوانان در هنگکنگ، موج اعتراضات گسترده علیه دولت مرکزگرای اسپانیایی در کاتالونیا، مقاومت مسلحانه مردم کرد علیه فاشیسم نسلکش اردوغان و حکومت ترکیه.
حالا طغیان کارگران و دانشجویان شیلیایی که به صورت اعتراضی علیه افزایش هزینه حملونقل عمومی آغاز شده بود به انتقادی عملی و فراگیر علیه خشونت مالی تبدیل شدهاست و دانشجویان و کارگران جهان را فرا میخوانند تا جمعهها همراه با نوجوانان برای اعتراض به تغییرات آبوهوایی به خیابانها بیایند.
سرمایهداری جنازهایست که ما در آن محبوس شدهایم: در این محبس همه چیز در حال گندیدن است؛ ابداع، پیشرفت، دوستی، و عشق. به ما میگویند در مقابل سرمایهداری هیچ بدیلی نیست؛ در این صورت ما باید آماده جنگ باشیم، آماده آخرالزمان محیطزیستی، و آماده انقراض نسل بشر، که گویی روز به روز احتمالش بیشتر میشود.
ولی حقیقت این است که بدیل وجود دارد و ابن بدیل بر اساس آزادی از وسواس رشد اقتصادی، بازتوزیع منابع، کاهش ساعات کاری و افزایش زمان برای فعالیتهای آزادانه در جهت آموزش، تحقیق و تراپی است.
در تمام شهرهای جهان ما باید همبستگی خود را با معترضان شیلی، اکوادور، و هنگکنگ ابراز کنیم ولی از همه مهمتر آماده باشیم تا خیابانها را اشغال کنیم؛ برای توقف کار، توقف رفتوآمدهای شهری، و برای بنا کردن ساختهایی برای جلب توجه عموم به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی که حالا بیش از هر زمان دیگری برای تمامی افراد جهان اهمیتی حیاتی یافتهاند.
شاید دیگر زمانش رسیدهاست، زمانی که مدتهاست منتظرش بودهایم؛ لحظهای برای حمله همهجانبه و زدن ضربه نهایی به این شیوه تولید که محصولش مرگ است.
بیایید از معترضان علیه امتیازات فرادستان و بدبختی فرودستان حمایت کنیم. اعتراضات شیلی در جستجوی همبستگی جهانیست، در تلاش برای پایان دادن به این زمانه افتضاح و وحشتآور، به دنبال آغاز عصری که زندگی در آن ارزش زیستن داشته باشد.
- فرانکو براردی و ویترینا دیستوپیکا در سانتیاگو.