آلودگی هوا آلت قتل است، قاتل را پیدا کنید
هر سال در فصل سرد، میزان آلودگی هوای شهرهای بزرگ از مرز خطر عبور میکند. آلودگی هوا یک ماشین کشتار بیصداست که سالانه بیش از ۳۶هزار ایرانی را میکشد. چه کسانی مسئول این وضعیتاند؟
هر ساله این روزهای سال که میرسد تیترهای خبری از آلودگی هوا میگویند. پیشتر در میدان، از آلودگی هوا بسیار نوشتهایم. در روزهای اخیر باز هم تجمع آلایندهها در هوای پایتخت ایران و دیگر شهرهای بزرگ کشور، هوایی که مردم در آن نفس میکشند را به عاملی کشنده بدل کرده است. در این میان، بسیاری از سازمانها و افراد مسئول یا دست به دعا شدهاند که باد و باران بیاید یا تنها در حال بازگویی مشکلات هستند (+ و + و +) یا در حال شانهخالی کردن از بار مسئولیت این وضعیتاند. (+ و +)
در میان این دعواهای بیسرانجام اما، هر سال هزاران نفر بر اثر عوارض آلودگی هوا در ایران کشته میشوند. لازم است اینجا روی این عبارت کمی مکث کنیم. کسی بر اثر عوارض آلودگی هوا نمیمیرد که کشته میشود. مردن فعلی است که فاعلش پروسههای طبیعی مثل بیماری باشند. اما کشتهشدن عملی است که فاعلی مشخص دارد. کسانی که بر اثر عوارض آلودگی هوا جانشان را از دست میدهند، میتوانند زنده بمانند و زندگی کنند. درست مانند کسی که گلولهای به جمجمهاش برخورد کرده باشد یا چاقویی در قلبش فرو رفته باشد. کسی مسبب این وضعیت است.
یکی از مسئولان، عباس شاهسونی، سرپرست گروه سلامت هوای وزارت بهداشت به ماده ۶۸۸قانون مجازات اسلامی اشاره میکند و میگوید «بر اساس این قانون هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی باشد، ممنوع است و مجازات آن یک سال حبس تعیین شده است». این یعنی قانونگذار کسانی را که به هر دلیل در شکلگیری و گسترش تهدیدات علیه بهداشت عمومی نقش داشتهاند مجرم میداند. اما تا کنون شنیدهاید که از مسئولان سازمانهای متولی درباره آلودگی هوا، کسی به دادگاه کشیده شده باشد؟ این در حالی است که سرپرست گروه سلامت هوای وزارت بهداشت ۲ سال پیش، از مرگ سالانه ۳۶هزار نفر در ایران بر اثر عوارض آلودگی هوا خبر داده است. کشته شدن نزدیک به ۵هزار نفر در تهران در سال ۹۵ و احتمالا تعدادی کم و بیش بیشتر در سالهای بعد. ما به درستی نمیدانیم این اعداد از کجا میآیند. در سامانه اینترنتی سازمان هوای پاک تهران گزارشهایی از وضعیت هوای تهران در سالهای مختلف وجود دارد که در آن با ارجاع به گزارشهای سازمان جهانی بهداشت آماری از مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا در جهان صحبت شده است اما حرفی از آمار تعداد جانباختگان در ایران به میان نیامده. با فرض دقت این آمار و اینکه بتوان به مسئولان وزارت بهداشت اطمینان کرد (که قاعدتا باید بتوانیم این کار را انجام دهیم) سوالی وجود دارد که چطور ممکن است سالانه بیش از ۳۶هزار نفر در یک کشور بر اثر یک عامل کشته شوند و آب از آب تکان نخورد؟ سازمانهای نظارتی چه میکنند؟ چرا مسببین این وضع هنوز پشت میزهایشان نشستهاند و از بیتالمال حقوق هم دریافت میکنند؟ چند نفر انسان باید بر اثر یک تهدید بهداشتی قابل کنترل کشتهشوند تا مسئولیتی متوجه متولیان قانونی کنترل عامل کشتار شود؟
این روزها شایعات و اخبار از وجود قرصهایی در کیکهای بستهبندی شده دست به دست میشود که بسیاری را نگران کرده. بلافاصله «مسئولان» با دوربین و خبرنگار به سمت کارخانهها و انبارها رفته و موضوع را «مورد رسیدگی» قرار دادهاند. همچنین با آغاز فصل سرما موج تازهای از آنفولانزای H1N1 گسترش پیدا کرده که با عکسالعمل وزارت بهداشت و سازمانهای تابعه مواجه شده. آنفولانزای H1N1 در این چند ماه چند ایرانی را به کام مرگ کشانده؟ آلودگی هوا چند نفر را؟
عوامل آلودگی هوا در شهرهای بزرگ ایران کم نیستند. از رشد بیبرنامه شهرها، تا سوخت بیکیفیت دیزل و خودروهای بیکیفیت داخلی و خودروهای فرسوده و طرحهای مخربی که شهرداریها به نام توسعه پیش بردهاند. توسعه شهری که نه بر مبنای زیست بهتر ساکنان آن که بر اساس منافع قدرت و ثروت تعریف میشود. اینگونه است که ساخت برجها و مجتمعهای تجاری هم پایشان به آلودگی هوا باز میشود. هنگامی که ساخت بزرگراههای دو طبقه و تونلها با فروش تراکم در قالب برجها و مجتمعهای تجاری تهاتر میشود. در این مدل توسعه شهری قرار نیست ساکنان نفس بکشند بلکه فقط قدرت و ثروت باید بتوانند آسوده نفس بکشند. تا زمانیکه شیره این شهرها را مکیدند به سراغ سایر شهرهای دیگر بروند که آب و هوای خوشتری دارند و همین مردم گرفتار در آلودگی برای اینکه نفسی تازه کنند به آنها هجوم میآورند. دوباره قدرت و ثروت سفره رنگین خود را در آن شهرها پهن میکند و در قالب ویلاسازی و شهرکهای ویلایی منابع این سرزمین را به نفع خود در شیشه میکنند. در حالی شهرداریها برای این دست طرحها پول خرج میکنند که ناوگان حملونقل شهری در اکثر شهرهای گرفتار آلودگی هوا، فرسوده است. تنها در تهران بیش از نیمی از اتوبوسهای شهری فرسودهاند و این اتوبوسها همراه کامیونها و خودروهای دیزلی، ۹۷درصد سهم تولید آلودگی توسط خودروها را در تهران دارند.
کمپینهای رنگارنگ توسط سلبریتیها در شبکههای اجتماعی مردم را دعوت میکنند که «بیاید به خودروی تکسرنشین نه بگوییم». اما این سلبریتیها و روابطعمومیهایی که متن حرفهایشان را برایشان مینویسند، نمیگویند سیستم حملونقل شهری فرسوده در تهران و شهرهای بزرگ دیگر در حال انفجار است. کافی است یک بار در ساعات شلوغی سری به مترو یا اتوبوس بزنید. وقتی راهی جز خودروی شخصی برای حرکت در شهر نباشد، توقع دارند با کمپینهای بیمایه چه معجزهای رخ دهد؟ بگذریم از این موضوع که آلودگی هوای تهران ربط چندانی هم به خودروهای بنزینی ندارد و عامل اصلی آن طبق گزارشات سازمان کنترل کیفیت هوای تهران، بیشتر بر گردن خودروهای دیزلی است.
با این حساب اگر هدف کاهش آلودگی هوای شهرها باشد، منطقی خواهد بود که کنترل کیفیت سوخت و کنترل فنی خودروهای دیزلی مد نظر قرار گیرد. اما عناوین اخبار، خبر از اهداف دیگری دارند. اراده خودروسازان داخلی (که وضعیت خودشان شاهنامهای است) برای تولید ۵۰هزار خودروی سواری دیزلی و موافقت معاون اول ریاست جمهوری با حذف فیلتر دوده برای خودروهای سواری دیزلی. خودروهای دیزلی ۴۰برابر بیش از خودروهای بنزینی ذرات معلق دوده با قطر کمتر از ۲/۵میکرون تولید میکنند و فیلترهای دوده (DPF) میتوانند جلوی انتشار آنها را بگیرند. عامل اصلی کشنده بودن هوای آلوده همین ذرات هستند. هدف هر چه باشد، به نظر نمیرسد کنترل آلودگی هوا باشد.
اگر این طرحها اجرایی شوند، در کنار همه مشکلات و مدیریت ناکارآمدی که امروز در جریان است، در سالهای آتی هزاران نفر بیشتر بر اثر آلودگی هوا کشته خواهند شد. هر مهر و امضا پای طرحهایی اینچنین (در آخرین مورد دهها هزار خودروی ایرانخودرو طی ۵دقیقه پیشفروش شد! که داد سازمان حفاظت از محیط زیست را هم درآورد)، به کشتار تعداد بیشتری منجر میشود.
طبق قانون هوای پاک که در سال ۱۳۹۶ به تصویب مجلس رسید، ۱۸دستگاه متولی مقابله با آلودگی هوا هستند. وزارت کشور، وزارت راه و شهرسازی، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نفت، وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت نیرو، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان ملی استاندارد، پلیس راهور نیروی انتظامی، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، سازمان هواشناسی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، سازمان انرژی اتمی، سازمان شهرداریها و دهیاریها، سازمان بهینهسازی مصرف سوخت، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و صدا و سیما از جمله این سازمانها هستند. با این حال هزاران نفر با مرگشان هر سال گواهی میدهند که مجموعهای به این عظمت در مقابله با آلودگی هوا ناتوان است.
مرگ بر اثر آلودگی هوا شکلی «طبیعی» دارد. انسداد ریوی، بیماری قلبی، سرطان و از این دست چیزها. اما هیچچیز درباره این مرگها «طبیعی» نیست. این مرگها قابل پیشگیری هستند. درست مثل چاقویی که اگر به قلب فرو نرود، عامل مرگ نخواهد بود. اگر کسی بر اثر چاقو خوردن جان بدهد، یک یا چند نفر مسئول قتل او هستند. مسئول قتل دهها هزار نفری که هر سال بر اثر آلودگی هوا کشته میشوند چه کسانی هستند؟ در ضمن این تنها آمار کشتهشدگان آلودگی هواست. آلودگی هوا بر رشد کودکان، سلامت ذهنی آنان، سلامت عمومی افراد، کیفیت زیست و در کل همه جوانب زندگی انسان اثر دارد. رد پای آلودگی هوا حتی به رحم مادر هم میرسد. به بدن جنینهایی که هنوز زاده نشدهاند هم. جنینهایی که مرده به دنیا میآیند و مسئولانی که رو به دوربینها لبخند میزنند و به مردم توصیه میکنند «ماسکهایی بهتر بزنید».