skip to Main Content
روایتی از کودکان زباله‌گرد شهر کرج
ما برای ارباب کار می‌کنیم
۲۹ آبان ۱۳۹۹
بعضی‌هایشان موتور دارند، بعضی‌ها چرخ و بیشترشان هم با یک گونی روی دوششان در شهر می‌چرخند. آن‌ها به دنبال ضایعات به همه‌جا سرک می‌کشند. سطل‌های زباله، خرابه‌ها، اماکن دپو و هرجایی که زباله باشد. «ما برای ارباب کار می‌کنیم. از اول همه او را ارباب صدا می‌کردند. ضایعاتمان را به او می‌فروشیم. او با شهرداری قرارداد دارد. از خود ما نمی‌خرند. اگر تنها باشیم وسایلمان را هم می‌گیرند و پس نمی‌دهند. چون برای ارباب کار می‌کنیم، اجازه داریم این منطقه را بگردیم.‌ اگر بیرون از این منطقه باشیم، ماموران شهرداری می‌آیند و ما را می‌برند اما مهرشهر و مهندسی زراعی کلا دست ارباب است.»



بیشتر بخوانید
روایتی ناتمام از کودکان کار، معتادان و دستفروشان
سه پرده از نمایش ناتمام «طردشدگان»
۳ مرداد ۱۳۹۸
نمایش «مطرودان» یک پیرنگ دارد با شخصیت‌های متفاوت. یادداشت پیشِ‌رو روایتی‌ست از کودکان کار، معتادان و دستفروشان و برخورد قدرت با آن‌ها. این نمایشی‌ست که گویا تمامی ندارد.
بیشتر بخوانید
Back To Top
🌗