جودیت باتلر در این یادداشت کوتاه میکوشد به اختصار درباره عشق و تعهد از منظر نظریه «اجراگری» سخن بگوید.
نویسنده در این یادداشت از داستان زندگی خود میگوید که چهطور بهخاطر داشتن صدایی متفاوت نسبت به همسنوسالهای خود مدام در جامعه مورد قضاوت و داوری قرار گرفته است.
مساله استفاده درست از واژگان مربوط به اچآیوی نه فقط در ایران، بلکه در جهان تحت تاثیر عوامل رسانهای و تبلیغاتی، تبدیل یک مساله و معضل شده است. نگرش منفی تولید شده درباره این موضوع، در ذهنیت و رفتار عمومی رسوب کرده و به طرد بیش از پیش افرادی که با اچآیوی زندگی میکنند دامن میزند. جزوهای که پیش روی شماست توسط کارشناسان برنامه اچآیوی سازمان ملل آماده و در ایران بر اساس قواعد زبان فارسی ترجمه و تعدیل شده است.
تا دستبهقلم یا دستبهکیبورد میشویم، انگار یکهو سنگ توی دهانمان میگذارند که زبان گفتارمان را فراموش میکنیم و شروع میکنیم به پیچیده کردن جملهها و بهکارگیری هرچه بیشتر واژههای اضافه، و در یک کلام: بدنویسی. در هنگام نوشتن نامههای اداری و متنهای روزانه، همان چیزی را بنویسید که میگویید، فقط پاکیزه.
به احتمال زیادی فارسی نوشتاری در آینده نه چندان دور (که البته در مقیاس عمر زبانها همچنان یعنی چندصد سال) در ایران خواهد مرد. این که مردم به یک زبان حرف بزنند و به زبان دیگری بنویسند ذاتا پدیده ناپایداری است. از دیدگاه نظری انتظار میرود چنین وضعیتی پس از مدتی شکست بخورد. مثال عملی بارز لاتین است.
زبان آمیخته حاصل زندگی دو فرهنگی و چندفرهنگی است و از آغاز تمدن انسان وجود داشته است. آیا افراد از زبان آمیخته همواره به نشانۀ برتری اجتماعی استفاده میکنند یا گاه، طبیعت زبان این وضعیت را میسازد؟