از دیدگاه جامعهشناسی ادبی، یک نتیجه مهم ادبیات و رمان خواندن این است که تخیل و حساسیت خواننده تحریک میشود و میل به عصیان مییابد. نویسنده با بررسی انتقادی رمان «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد بهعنوان نمونهای از نوشتار زنانه، میپرسد آیا این رمان نوشتهای محافظهکارانه و در راستای تثبیت وضع موجود است؟
بسیاری از منتقدان در میدان ادبی ایران، رمان سووشون را اثری واقعگرا معرفی کردهاند. بخش زیادی از رمان سووشون دربارهی ایلات و عشایر فارس و وقایع مربوط به قشقاییها است. شیرین کریمی در این مقاله با روش اسنادی-تاریخی و تحلیل محتوای رمان نشان میدهد که سووشون را نمیتوان در دستهی ادبیات واقعگرا قرار داد.
برخلاف امروزه که زبان فارسی شدیدا به قومیت (پارس)، مذهب (اسلام)، یا ملیت (ایران) پیوند میخورد، استفاده از این زبان در در دورهای طولانی، از ۱۰۰۰ تا ۱۸۵۰ میلادی، چنین مرزهایی نمیشناخت. اما چهطور شد که «مالکیت» ادبیات فارسی و میراث آن دیگر عمدتا جزو قلمروی ایران محسوب میشود؟
زنکشی در ادبیات معاصر فارسی راویانی دارد، پژوهشی از مهسا شریعتی نگاهی نقادانه به دو اثر از شهرنوش پارسیپور انداخته است.
این مقاله به آخرین بودن داستان «تالارها» میپردازد، البته نه از حیث تاریخ نگارش آثار علیزاده، که از حیث نقطه اوجی که او در طی مسیر نویسنده بودن و زن بودن، بدان میرسد.
این مقاله شرحی درباره تلاش غزاله علیزاده برای ساخت جهانی زنانه از خلال شخصیتهایی متکثر با سرگذشتهای متفاوت و مشابه در رمان «خانه ادریسیها» است.
در این یادداشت، خانهی ادریسیها مجموعهای در نظر گرفته شده که اجزای آن در فضایی مشخص تعاملی کارآمد دارند؛ تعاملی که نتیجه پژوهش هنرمندانه به عنوان بخشی از پروسهی ساختن است.
رمان خانه ادریسیها را میتوان شرح بروز آشفتگی در یک خانه و تقابل دونیروی متخاصم دانست. در این تقابل اجزای مختلفی وجود دارد که از همان نخستین جمله کتاب قابل رویت است.
امیر احمدیآریان، نویسنده و منتقد ادبی در این گفتگو از رمان اخیرش، نوشتن به زبانی دیگر، تئوریزدگی در ایران، و مواجهه با سانسور میگوید.