skip to Main Content
باغی باقی بماند
۲۸ آبان ۱۳۹۴
به تهران نگاه کنید. از تهران چه مانده است؟ از ولیعصر پرآوازه و شمیرانِ سبز و لطیفش چه مانده؟ شاید بگویید خاطره‌بازی بس است، تهران قجری دیری است که از میان ما رفته و ما در حال زندگی در کلان‌شهری از جنس دیگریم. معلوم است که باغ‌ها و خانه‌های کوتاه‌قامت با سقفِ شیروانی قدیمی، از پس نیازهای امروز ما برنمی‌آیند. اما وقتی از باغ و درخت و فضای سبز و آرزوی دوچرخه‌سواری و گردش در دل شهر حرف می‌زنیم، دقیقاً از چه حرف می‌زنیم؟ این سودای به‌ظاهر رمانتیک و کودکانه از چه چیزی خبر می‌دهد؟
بیشتر بخوانید
کلنگ‌ها بر پیکرش
شهر شوک‌زده، شهر بی‌خاطره
۲۱ آبان ۱۳۹۴
تهران شهر بی‌خاطره؛ این شهر شهری‌ست که تاریخش زیر ضرب کلنگ‌ها خرد شده، فرصت مانوس‌ شدن با فضاها را به تو نمی‌دهد، دائم خراب می‌کند و می‌سازد و آنچه می‌سازد برای آن است تا از کنارش رد شوی و نمانی. پوست شهر مدام کنده می‌شود و پوستی نو جایش می‌گذارند، این پوست انداختن چندباره ساکنانش را به شوک دچار کرده است. شوک‌درمانی؛ محمد کریم آسایش در این نوشته از شوکی می‌گوید که به تهران وارد می‌شود و آن را و ساکنانش را از هر حس جمعی و تعلق به شهر وا می‌دارد.
بیشتر بخوانید
مرثیه‌ای برای شهرهای نوار حاشیه‌ای دریای خزر
شهر ما خانه ما نیست
۲۷ مهر ۱۳۹۴
در تهران که زندگی کنی تکلیفت تقریبا روشن است، می‌دانی در فلان‌جای شهر جایت نیست و اگر بروی به آنجای شهر که مال تو نیست احساس غریبگی می‌کنی و آمادگی‌اش را هم داری؛ در تهران دیوارهایی نامرئی شهروندان را از هم جدا کرده‌اند. اما شهریار دادگر در یادداشت خود در نشریه شَهرت از شمال کشور و از دریایی می‌نویسد که زمانی برای همه بود و امروز با دیوار‌های مرئی شهرک‌های ساحلی محصور شده‌ است. این روزها راه دریا به تابلوهایی ختم می‌شود که به تو می‌گویند «ورود ممنوع».
بیشتر بخوانید
سیل ماتم در یک کوچه
۵ مرداد ۱۳۹۴
هفته پیش سیلی نامنتظر بخش‌هایی از کن و سولوقان را زیر آب برد. حادثه همچنان در سایه‌ای از ابهام قرار دارد. نه تعداد کشته‌ها معلوم است و نه علت وقوع ناگهانی حادثه اعلام می‌شود. مردم کن از فراهم نشدن امکانات و نیرو برای یافتن مفقودان شکایت دارند. مقامات رسمی تعداد کشته‌شدگان را ۹ نفر اعلام کرده‌اند، اما شاهدان حادثه معتقدند شمار کشتگان به مراتب بیشتر از اینهاست. مسئولان اذعان دارند که باتوجه به میزان بارش باران، وقوع سیل «طبیعی» نبوده است، بلکه مقصر اصلی «چینی‌ها» هستند. اما در این بلبشوی رسانه‌ای موضوع تخلفات در ساخت آزادراه تهران شمال مدام به چشم می‌خورد. حسین طلا، سخنگوی مجمع نمایندگان استان تهران با اشاره به احداث کانال آبی در مسیر رودخانه و تبدیل بستر رودخانه به کف آزادراه تهران‌شمال، گفت: «بارش شدید باران و بالا آمدن آب رودخانه سبب جمع شدن الوارها و پسماندهای مصالح ساختمانی در پشت این کانال آبی شده که نهایتا سبب طغیان آب رودخانه شده است، همچنین وجود پایه‌های عظیم آزادراه در بخشی از بستر رودخانه هم باعث بالا آمدن آب شد». روزنامه شهروند به سراغ برخی از بازماندگان این حادثه رفته و داستان را از زبان آنها جویا شده است.
بیشتر بخوانید
فقر، اعتیاد و انضباط اجتماعی در عودلاجان
اینجا ته خط است
۹ تیر ۱۳۹۴

«اینجا ته خط است» این جمله را حسین، مرد میانسالی می‌گوید که بر دیوار آجری یکی از خانه‌های جمعی محله عودلاجان تکیه زده است. خانه‌هایی که شهرداری تهران در چند روز اخیر از ساماندهی و یا حتی ویران کردن آنها برای طرح انضباط اجتماعی خبر داده است.

بیشتر بخوانید
حکمرانی شهری[1]، مسئله ماشین، و حاکمیت تردد
حاکمیت تردد در شهر – بخش دوم
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
در بخش اول این مقاله امیر طهرانی از دو منظر مدیریت شهری و حق به‌ شهر به تحلیل و نقد پروژه زیرگذر ولیعصر پرداخت. این نقد البته محدود به زیرگذر نماند و ساختار کلی‌تر شهری‌شدن تهران را هدف قرار داد. نویسنده در بخش دوم این مقاله تلاش کرده‌است این نقد را از دریچه خودرو نگریسته و پیش برد تا منظری متفاوت از شیوه حکمرانی تهران ارائه دهد.
بیشتر بخوانید
نمونه‌ای از مشکلاتِ بزرگِ شهرهای کوچک
معضلات نظرآباد
۲۴ فروردین ۱۳۹۴

مطبوعات و رسانه‌ها سال‌هاست از ضعف‌های مدیریتی و اعمالِ غیرقانونی که به ساخت‌و سازهای بی‌رویه در شهرهای بزرگ و کلانشهرهای کشور انجامیده می‌نویسند و به آن اعتراض می‌کنند. واقعیت آن است که شهرهای کوچک کشور در وضعیتی خطیرتر و نگران کننده‌تر قرار دارند. مکان‌هایی که به دور از حداقل پوشش رسانه‌ای و در فقدان برخورداری از حداقل توجه مسئولان کشوری و استانی چنان به حال خود رها شده‌اند که گویی سکونتگاهِ مردمانی هستند از سیاره‌ای دیگر. شهرهایی که سرپناه و محل زیستِ افرادی هستند که نقش‌شان در رشد و توسعه‌ی اقتصاد کشور غیرقابل اغماض است. شهر نظرآباد در استان البرز نمونه‌ای است از یک‌چنین شهرهایی. شهری که بنا بوده حداکثر با ده هزار نفر شهروند محل سکونت مزدبگیرانی باشد که در کارخانه‌های اطراف آن کار می‌کنند و دیگرانی که در اطراف آن به کار کشاورزی مشغولند،هم اکنون شهری است که با ۱۴۰ هزار نفر جمعیت به حال خود رها شده است.  این نوشته که در سایت یک‌شهر منتشر شده است به گوشه‌هایی از این رهاشدگی می‌پردازد.

بیشتر بخوانید
Back To Top
🌗