تهران و سائوپائولو هردو در یک مسیر قرار دارند. تهران هم با اصرار بر تعدیل ساختاری و سیاست آزادسازی اقتصاد شهر و استثمار هرچه بیشتر کارگران آن و در نتیجه افزایش شکاف طبقاتی، نسبت به وضعیت فقرای شهری خود بیتوجه است.
در بخش اول این مقاله امیر طهرانی از دو منظر مدیریت شهری و حق به شهر به تحلیل و نقد پروژه زیرگذر ولیعصر پرداخت. این نقد البته محدود به زیرگذر نماند و ساختار کلیتر شهریشدن تهران را هدف قرار داد. نویسنده در بخش دوم این مقاله تلاش کردهاست این نقد را از دریچه خودرو نگریسته و پیش برد تا منظری متفاوت از شیوه حکمرانی تهران ارائه دهد.
زیرگذر چهارراه ولیعصر درابتدای سال گذشته افتتاح شد و همراه با خود مجموعهای از اعتراضات و مباحث شهری و موضوع حق مردم بر شهر را پیش کشید. امیر طهرانی در متن زیر با دستمایه قرار دادن این زیرگذر تلاش کرده است که به ساختار اجتماعی و شهری تهران بپردازد. نویسنده این متن بر این باور است که مسئله تنها بر سر احداث یک زیرگذر نیست، بلکه او مجموعه مناسباتی را در نظر دارد که این زیرگذر تحت آنها تولید میشود و شیوه خاص حکمرانی در تهران را در پی میآورد. به عقیده طهرانی، پرداختن به این موضوع زمانی اهمیت مییابد که صحبت از اجرای طرحهای مشابه در میدانهای مهم دیگر شهر نیز مطرح میشود. نمیتوان با احداث یک زیرگذر در یک میدان یا یک چهار راه از ضایع شدن حق مردم به شهرشان سخن راند؛ بلکه در نظر گرفتن این زیرگذر در مقیاس بزرگترِ خیابان انقلاب و خیابان ولیعصر، که به سرعت در حالِ تغییرند، و کلانتر از آن، در مقیاس شهر تهران است که این بحث را معنادار میکند.