رابطه انسان و حیوان با توجه به پیچیدگیهای فرهنگی جامعه ما در پیوند است با مسائلی همچون احساساتیگری افراد، سیاستهای دولت و نوع کلی برخورد جامعه در بیاعتنایی و بیرحمی و چشمبستن بر رنج حیوانات و تجربه کلی رنج. در ضمن دفاع از حیوانات پای دفاع از بسیاری موارد دیگر را نیز به میان میآورد همچون دفاع از حق انسانها در انتخاب زندگی خود.
در نشست نقد و بررسی #طرح_کارورزی پرویز صداقت، محمد مالجو، مرادفرهادپور و كاظم فرجاللهی از زوایای متفاوتی بهبهانه طرح كارورزی، سیاستهای اشتغالی دولت را نقد و راهكارهایی برای حل بحران بیكاری ارائه کردند.
نشست «برهههای جدید انباشت سرمایه» با سخنرانی مراد فرهادپور و محمد مالجو برگزار شد. در این نشست فرهادپور با توضیح مفهوم انباشت اولیه در ساختمان نظری مارکس، وجه اصلی آن را سلب مالکیت از عموم با ابزار فرااقتصادی(زور) عنوان کرد. مالجو نیز توضیح داد چگونه طی سه سال گذشته الگوی سلب مالکیت در حال دگرگونی است.
دیریست که ترجمه به عنوان یکی از تنها شیوههای تفکر معرفی میشود، مراد فرهادپور، از بانیان این ایده، اکنون اعتقاد دارد که در مقایسه با دههی هشتاد، امروز ترجمه مازاد کمتری دارد. او بحران ترجمه را برآمده از نبود سنت فکری میداند، اما در نهایت راه خروج دیگری را بازنمیشناسد؛ راهی نیست مگر پذیرش این فقدان و گفتن اینکه «چرا من اکنون باید این متن را ترجمه کنم؟ جایی که ترجمه میتواند به شکلی از تفکر نزدیک شود.»
امید مهرگان در یاداشت زیر به بررسی نقدهای اخیر صالح نجفی بر ترجمههای فارسی متون نظری میپردازد. صالح نجفی در ماههای اخیر در صفحه اندیشه روزنامه شرق به نقدِ ترجمههای فارسی کتابهایی همچون «ناخودآگاه زیباشناختی»، «الاهیات سیاسی»، «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی»، «پاریس پایتخت مدرنیته» و... پرداخته است.
هدایت صرفا یک نویسنده نیست، بلکه به نحوی سایه سنگین شبح و یا بهتر بگویم اشباحش هنوز هم بر دوش ما و بر دوش فرهنگ ماست. پس از این همه سال، هم برای روشنفکران و هنرمندان و هم در چشم مردم عادی، هدایت نوعی نماد اصلی هنرمندی و روشنفکری محسوب میشود و حتی سرکوب ایدئولوژیک و خروارها تهمت و افترا هم نتوانسته است این سایه را در واقع محو و یا حتی کم رنگ کند و بر عکس امروزه شبح هدایت افق نمادین فرهنگی ما را به شکل گستردهای در بر گرفته است.