سیل اخیر چه تاثیری بر وضعیت سد گتوند، گنبدهای نمکی آن و خاک خوزستان خواهد داشت؟ ادعاهای وزارت نیرو درباره اثرات سیل، و از جمله سودمندیهای آن، چه نسبتی با واقعیت ماجرا دارد؟
سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان در رابطه با قرارگیری مخزن سد بر روی تپه نمکی و خطر شوری آب کارون احداث و آبگیری شد. اما به راستی اگر فرایند تصمیمگیری در رابطه با احداث سد گتوند فرایندی شفاف و مشارکتی بود باز هم شاهد چنین فاجعهای بودیم؟ بدون شک در فرایندهای شفاف، منافع افراد یا گروههای خاص یا حتی سیاستگذاریهای کلان که گاه برخلاف منافع عمومی هستند از اولویت خارج شده و چه بسا اصلا اجازهی بروز و ظهور نمییابند.
سرزمینی که روزگاری با نخلستان، باغهای سرسبز، مزارع خرم، رودهای خروشان و تالابها، هوش از سر هر گردشگری میربود، هماکنون به جهنمی برای خوزستانیها تبدیل شده است که کوچ اجباری از سرزمین مادری را به ماندن در جلگه ترجیح میدهند.
مسابقه شده است. مسابقه ساختن بزرگترین سدهای خاکی، بزرگترین سدهای بتنی. در کشور بیآبی که سفرههای زیرزمینیاش از بین رفتهاند، کشوری که تبخیر بالای آن آبهای رو زمینی را میخشکاند و ٢٤ استان آن با مشکل کمآبی مواجه است. مسابقه است برای دولتمردان و بین استانها که کار کدامشان کارستانتر است و حتی با خشکشدن دریاچه ارومیه و کمآب شدن کارون بزرگ نیز دست از سدسازی برنداشتهاند. مسابقهای که جنگلها را ویران میکند، گونههای نادر جانوری و گیاهی را از بین میبرد، چشمهها و رودها را میخشکاند، خانههای مردم را زیر آب میبرد و آنها را آواره روستاهای دیگر یا حاشیهنشین شهرها میکند. حالا دیگر تنها محیطزیست مطرح نیست، سدها امنیت اجتماعی و اقتصادی مردم را تهدید میکنند، زمینهایشان را میگیرند و منابع درآمدیشان بر آب میرود. در این گزارش به تعدادی از سدهای پرحاشیه و معضلاتی که ایجاد کردهاند، پرداختهایم.