سرزمین اشتباهات عمرانی
پروژههای عمرانی غیرکارشناسی مانند سدسازیهای بیرویه، کشت نیشکر در زمینهای شور، ساخت سد در کنار کوههای نمکی و انتقال آب کارون به استانهای کویری شرایط زیست در خوزستان را به نابودی کشانده است. مردم آنقدر به پروژههای عمرانی بیاعتماد شدهاند که اجازه نمیدادند طرح مبارزه با ریزگردها اجرایی شود.
از فرودگاه که وارد شهر میشوی، بوی خاک نخستین تجربه رویارویی تو با آبادان است و بعد از آن تصاویر غبارآلود شهری است که پشت لایههای ضخیم گرد و خاک محو به نظر میرسد. خودرو خبرنگارها مقابل هر داروخانهای که میایستد با یک جمله مواجه میشود: ماسک تمام شده است.
جایی نزدیکی پالایشگاه آبادان، حلقههای بزرگ دود به آسمان میرود و بوی بد گاز در فضا منتشر میشود و تنفس را سختتر میکند. خودشان میگویند خیلی وقت است که از بوی «گس» کلافهاند. اهواز هم دست کمی از آبادان ندارد. آنجا هم همه تصاویر شهر محو و تار است و دیگر آفتاب روی برگهای براق درختان نخل نمیدرخشد.
وضع و حال کارون وخیم است و به گفته غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، دبی آب کارون امسال نزدیک به نصف شده است. کارون بیحال همان رودخانه پرآب ١٠-١۵سال پیش است که به گفته اهالی منطقه، سیلابی میشد و با بالا آمدن آب رودخانه هزاران هکتار از مزارع اطرافش را آبیاری میکرد. کارونی که کشتیهای تجاری را از میانه شهر اهواز عبور میداد و عده زیادی از عابران را به تماشا وامیداشت. مردی که دشداشه به تن دارد، خانههایی را از فاصله حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ متری رودخانه نشان میکند و میگوید چیزی حدود ١٠سال پیش، تمام این خانهها درست کنار آب کارون قرار داشتند، اما حالا کارون به اندازه تمام این فاصله خشکیده و کمعرض شده است. با اینحال، هنوز هم دست از سر کارون برنداشتهاند و طرحهای زیادی تعریف شده است که آب کارون را منتقل کند؛ طرحهایی که مردم شهر را بهشدت عصبانی کرده است. آنقدر که حالا وقتی میخواهند با اجرای طرح ۵۵٠هزار هکتاری احیای دشت خوزستان و ایلام، اهواز را از شر ریزگردها نجات دهند، مردم اعتماد نمیکنند.
کارون بیحال همان رودخانه پرآب ١٠-١۵سال پیش است که به گفته اهالی منطقه، سیلابی میشد و با بالا آمدن آب رودخانه هزاران هکتار از مزارع اطرافش را آبیاری میکرد. کارونی که کشتیهای تجاری را از میانه شهر اهواز عبور میداد.
یکی از مجریان این پروژه میگوید صدها ساعت بزرگان قوم و معتمدان محل و نمایندگان مردم را سر یک میز نشاندهایم تا راضی شوند موانع اجرای طرح را از میان بردارند. موانعی مانند زمینهای کشاورزیشان یا نهرهای آب و… میگوید مردم از طرحهای اشتباه و پرهزینه عصبانیند و دیگر اعتماد نمیکنند و همین باعث شده است به سختی راضیشان کنیم که برای اجرای این طرح ملی سنگاندازی نکنند. بعضی از پیمانکاران پروژه هم از حمله مردم عصبانی به مجریان این پروژه خبر میدهند و میگویند برای حفظ امنیتمان در این پروژه ادوات دفاعی حمل میکنیم.
۶٢درصد ظرفیت سدهای خوزستان بیآب مانده است
سدسازی بیحساب و کتاب، خوزستان را خشکانده است. این جملهای است که بارها از دهان نمایندگان مردم خوزستان در ساختمان بهارستان شنیده شده است. حالا بیشتر از ۶٢درصد ظرفیت سدهای خوزستان خشک مانده است. با وجود این، ساخت دو سد دیگر در خوزستان کلنگ خورده است. چیزی حدود ١٨ سد خوزستان را محاصره کرده است. سدهایی که بنا به اعلام سازمان آب و برق خوزستان، ظرفیتشان به ١۴,۵میلیارد مترمکعب میرسد اما حالا بنا به اعلام همین منبع، تا پایان دیماه امسال حدود ٩میلیارد مترمکعب از سدهای خوزستان خالی مانده و بهعبارتی حدود ۶٢درصد از ظرفیت سدهای خوزستان آبگیری نشده است. براساس اعلام همین منبع، میزان بارندگیها در خوزستان امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۶٣درصد و در حوضه کارون نیز در مقایسه با شرایط طبیعی ٧١درصد کاهش داشته است. در حوضه کرخه میزان بارندگی ۶۶درصد و در حوضههای زهره، جراحی و مارون ٧٠درصد کاهش داشته است.
مدیران محلی خوزستان میگویند از مجموع حجم مفید سدهای خوزستان، ذخایر آب پشت سدها امسال نسبت به سال گذشته، ۱/۳میلیارد مترمکعب کاهش داشته است و این میزان رقمی بسیار قابل توجه و بیانگر آن است که خوزستان در شرایط بحرانی و خاص قرار دارد. با وجود این، عملیات ساخت دو سد دیگر از تیرماه امسال در خوزستان آغاز شده است. سدهای مارد و بهمنشیر که قرار است در پاییندست بهمنشیر در خوزستان و آبادان ساخته شود. این موضوع درحالی رخ میدهد که براساس مطالعات انجامشده در سال ١٣٣٩، موسسه عمران خوزستان اعلام کرده که خوزستان قابلیت ساخت ١۴ سد را دارد.
نیشکر کاممان را تلخ کرد
پروژه دیگری که خوزستانیها از آن بشدت انتقاد دارند و آن را عامل بحران شهرشان میدانند، پروژه توسعه کشت نیشکر در این استان است. براساس اعلام اداره کل محیط زیست خوزستان، بیشتر از ۴٠درصد تالابهای خوزستان خشک و تبدیل به کانون ریزگردها شده است. از این میان، خشک شدن تالاب شادگان ماجرای غمانگیزی دارد که حاصل اجرای یک طرح کارشناسینشده است.
در زمستان ۶٨، طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی آن در خوزستان کلید خورد. این طرح بنا بود ٣٠هزار هکتار کشت نیشکر خوزستان را حدود ٣ برابر توسعه دهد و به ٨۶هزار هکتار برساند. مزارع نیشکری که در دو منطقه هفتتپه و گتوند و به ترتیب در اراضى آبخور دز و کارون توزیع شده بود در ۶ پروژه در شمال و جنوب اهواز تعریف شد. مخالفتها با این طرح از همان زمان شروع شد، اما دولت وقت تبلیغات پرسروصدایی برای آن شروع کرد.
حالا بیشتر از ۶٢درصد ظرفیت سدهای خوزستان خشک مانده است. با وجود این، ساخت دو سد دیگر در خوزستان کلنگ خورده است.
این پروژه منابع آب بالایی میطلبید. از این گذشته، برای آمادهسازی این طرح دههاهزار هکتار اراضى شور کلاسهاى ۴ و ۵ استان را آبشویى کردند تا برای کشت نیشکر آماده کنند. میلیاردها مترمکعب آب شیرین رودخانهها به اراضى شور و قلیایى سرازیر و نمک استخراجشده این عملیات وارد رودخانه و از آنجا به هورالعظیم و اروند رود منتقل شد که مورد اعتراض و شکایت حکومت عراق قرار گرفت. با طرح شکایت و رأى داورى بینالمللى به توقف آلودگى مناطق مورد ادعاى عراق، دستاندرکاران طرح نیشکر در یک اقدام غیرمسئولانه زهآبهاى ناشى از نمککشى از خاکهاى شور یا بهعبارتى نمک محلول آلوده را به تالاب شادگان در حساسترین ناحیه استان خوزستان هدایت کردند. انجام چنین اقدامى، تیر خلاص را بر جلگه حاصلخیز خوزستان زد؛ تالاب شادگان رفتهرفته به معدن نمک تبدیل شد.
در چنان شرایطى، چه عقل سلیمى مىتوانست بپذیرد که در دشت خوزستان تنها حدود صدهزار هکتار اضافه اراضى به کشت تکمحصولى که بیشترین نیاز آب را دارد و حساسترین گیاه به شورى است، اختصاص داده شود، درحالىکه با رشد جمعیت و در پایان یک جنگ هشتساله، از یک طرف زیرساختها لطمه دیده و از طرف دیگر نیاز به آب بیشتر براى سایر مؤلفههاى مصرف ملى افزایش یافته است. پروژهها با ولع لجامگسیخته به اجرا درآمد و تخریبها و شکستها با تزریق بىحساب و کتاب پول مخفى نگه داشته شد، درحالى که تخریب طبیعت دیگر نمىتوانست پنهان بماند.
بزرگترین مخزن آب نمک ایران
گتوند هنوز هم خُلق خوزستانیها را تنگ میکند. سدی که به گفته خودشان بزرگترین مخزن آب نمک ایران است. سد گتوند دیگر پروژه جنجالی خوزستان است که هزینه سنگینی به اقتصاد ملی و خوزستان تحمیل کرد. سدی که گفته میشود هزینه ساخت آن روزی یکمیلیارد تومان آب خورده و در مجموع چیزی حدود ۴هزار میلیارد تومان اعتبار صرف کرده است. حالا آب شیرین در سد گتوند ١٠ برابر شور میشود و تنها راه باقیمانده این است که این آب شور را با صرف هزینههای گزاف دوباره شیرین کنیم. این نتیجه پروژه اشتباهی است که در زمان محمود احمدینژاد به بهرهبرداری رسیده است.
عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که گتوند درد بیدرمان است و برای خارجکردن این سد از شبکه به دو تونل با قطر ٩ متر نیاز داریم تا آب این سد را به جایی دیگر منتقل کنیم. اجرای این طرح علاوه بر هزینه ٨ تا ١٠هزار میلیاردی که دارد حدود ١٢سال زمان میبرد. نابودی سد گتوند راهکار دیگری است که وزیر سابق کشاورزی اجرای آن را ناممکن میداند، چرا که اگر قرار باشد این سد تخریب و منفجر شود، کل خوزستان را آب خواهد گرفت.
[برای آمادهسازی کشت نیشکر] میلیاردها مترمکعب آب شیرین رودخانهها به اراضى شور و قلیایى سرازیر و نمک استخراجشده این عملیات وارد رودخانه و از آنجا به هورالعظیم و اروند رود منتقل شد.
محمدحسین کریمیپور، رئیس پیشین کمیسیون کشاورزی اتاق ایران هم معتقد است که برنامه نجات منابع آبی اهواز و حل مشکل سد گتوند، در صحنه عمل بیشتر شبیه یک پروژه تبلیغاتی است. او میگوید: تنها راه نجات، خارجشدن این سد از شبکه است. به گفته او، ما با این کار تنها با یک ذخیره عظیم چند صدمیلیون مترمکعبی آب شور که همانند یک بمب زیستمحیطی غیرقابل کنترل است، مواجه خواهیم شد.
انتقال آب از کارون رو به مرگ برای کشاورزی
در هر نقطه از خوزستان که پا میگذاری، مردم از طرحهای انتقال آب خوزستان ناراضیاند. از اینکه آب شیرین کارون بیحال را به کرمان انتقال بدهند یا به اصفهان. آنها هیچ منطقی پشت انتقال آب کارون به استانهای کویری نمیبینند. بهویژه آنکه نمایندگان شهرشان بارها گفتهاند آب کارون را برای آبیاری باغهای پسته کرمان یا اراضی کشاورزی اصفهان میبرند. اینکه آب شیرین کارون برای صنعتیشدن یزد استفاده شود. حرف آنها یکی است: چرا باید در کویر کشاورزی شود یا استان کویری قطب صنعتی شود؟
هدایت فهمی، کارشناس منابع آب وزارت نیرو هم این پرسش خوزستانیها را منطقی میداند، میگوید: پروژههای انتقال آب معمولا غیراقتصادی و هزینهبردار است و تنها برای تأمین آب آشامیدن مردم توجیه دارد اما انتقال برای مصارف کشاورزی و صنعتی توجیه ندارد. او در واکنش به اینکه نمایندگان خوزستانی معتقدند انتقال آب خوزستان به سایر استانها صرفا برای مصارف شرب نیست، تأکید میکند: این موضوع خلاف مصوبه شورایعالی آب است و باید جلوی مصارف غیرشرب را با طرح شکایت به نهادهای ناظر گرفت.
گتوند درد بیدرمان است و برای خارجکردن این سد از شبکه به دو تونل با قطر ٩ متر نیاز داریم تا آب این سد را به جایی دیگر منتقل کنیم. اجرای این طرح علاوه بر هزینه ٨ تا ١٠هزار میلیاردی که دارد حدود ١٢سال زمان میبرد.
جلگه حاصلخیز خوزستان حالا نهتنها آبی برای سیرابکردن مزارع و صنایع استانهای دیگر ندارد که سطح گستردهای از اراضی آن خشکیده است. در حاشیه بهمنشیر، اروند و کارون بیابانهای وسیعی شکل گرفته است که به گفته محلیها روزگاری نخلستانهای سرسبز و پرباری بودهاند و لابهلای آن مزارع صیفیجات و سبزیجات و باغهای موز و مرکبات بوده است. زمینهای مردهای که حالا به وسعت ۵٠٠هزار هکتار در طرح احیای ۵۵٠هزار هکتار از اراضی خوزستان و ایلام قرار گرفتهاند.
همین زمینها کانونهای اصلی ریزگرد در اهواز هستند و از سال ٧۵ طرح احیای آن کلید خورده است اما کمبود اعتبار این طرح جبرانی را تا سال ٩٢ به کندی پیش برده است و حالا شرکت مجری این طرح یعنی جهاد نصر با دستور دولت و تأمین اعتبار ١,۵میلیارد دلار تقریبا فاز یک را به پایان رسانده و درحال آغاز فاز دو این طرح است. تخمین میزنند احیای این زمینهای مرده چیزی نزدیک به ۵میلیارد دلار هزینه داشته باشد. بهطور میانگین هر هکتار زمین مرده با رقمهای فعلی و بدون احتساب نرخ تورم ١٧ تا ٢٠میلیون تومان هزینه برده است تا ریزگردهای خوزستان را به کنترل درآورد و البته افق ١۴٠۴ را برای پایان این پروژه ترسیم کردهاند و این تنها بخشی از هزینه سنگین و زمان طولانی است که برای جبران گوشهای کوچک از پروژههای اشتباهی خوزستان در دستورکار قرار گرفته است.