گاهی از شنیدن مشکلات محیط زیستی شهر، روستا یا منطقه و کشور و جهان احساس استیصال میکنیم، احتمالا به راهکارهایی برای حل این مشکلات فکر کردهایم، بعد به این نتیجه رسیدهایم که نه به این سادگیها نیست! شاید هم بعضی از ما به سهم خودمان فکر کرده باشیم به اینکه سهم ما به عنوان یک شهروند در ایجاد این مشکلات و حل آنها چقدر است، و این همان جایی است که میتوانیم به ردپای اکولوژیکمان فکر کنیم.
سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان در رابطه با قرارگیری مخزن سد بر روی تپه نمکی و خطر شوری آب کارون احداث و آبگیری شد. اما به راستی اگر فرایند تصمیمگیری در رابطه با احداث سد گتوند فرایندی شفاف و مشارکتی بود باز هم شاهد چنین فاجعهای بودیم؟ بدون شک در فرایندهای شفاف، منافع افراد یا گروههای خاص یا حتی سیاستگذاریهای کلان که گاه برخلاف منافع عمومی هستند از اولویت خارج شده و چه بسا اصلا اجازهی بروز و ظهور نمییابند.
حمل و نقل عمومی و امکان تردد بدون استفاده از خودروی شخصی از مهمترین ویژگیهای یک شهر پایدار هستند. به اندازه امکانات شهری باید بسترسازی اجتماعی نیز در این زمینه انجام شود، پویشهایی مثل سهشنبههای بدون خودرو به این جنبه خلق شهر پایدار کمک میکنند.
خواست عمومی و اراده جمعی میتواند آغازگر احیای شهری باشد که در آن زندگی میکنیم. رویای دور از دسترس نیست داشتن شهری که عنوانِ شهر سبز، برازندهاش باشد. کشاورزی شهری میتواند گامی اساسی در راه بهبود وضعیت شهرمان باشد.
صحبت شهر و آلودگی که پیش میآید، بیش از هر چیز آلودگی هوا و یا عدم پاکیزگی فضای عمومی شهری به ذهن ما میرسد. در کلانشهرهایی چون تهران آلودگی صوتی هم مطرح میشود. اما آلودگی های شهری تنها در موارد گفته شده خلاصه نمیشود؛ نورپردازیهای شهری از دیگر مواردی است که به صورت نامحسوس در زوال طبیعت و به خطر افتادن اکوسیستم موجود تأثیر زیادی دارد. نویسنده در این یادداشت به پیامدهای آلودگی نوری در زندگی و محیطزیست پرداخته است.