امروز روزِ ماست، روزِ ما برای انجام کاری بزرگ
سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان در رابطه با قرارگیری مخزن سد بر روی تپه نمکی و خطر شوری آب کارون احداث و آبگیری شد. اما به راستی اگر فرایند تصمیمگیری در رابطه با احداث سد گتوند فرایندی شفاف و مشارکتی بود باز هم شاهد چنین فاجعهای بودیم؟ بدون شک در فرایندهای شفاف، منافع افراد یا گروههای خاص یا حتی سیاستگذاریهای کلان که گاه برخلاف منافع عمومی هستند از اولویت خارج شده و چه بسا اصلا اجازهی بروز و ظهور نمییابند.
کتاب جغرافیای دوران مدرسه انبوهی بود از نامها، نام هایی که تنها نام بودند، به خاطر سپردن اینکه تالاب گاوخونی در کدام استان است یا اینکه استان گیلان چند تالاب دارد سخت بود چون آن روزها این اسامی فقط کلماتی بودند در کتاب درسی و زیباییهای گاوخونی پشت کلمهها قایم شده بودند. این روزها مدام خودم را سرزنش میکنم، از خودم میپرسم راستی اگر با عشق بیشتری نام تالاب گاوخونی، دریاچه بختگان، دریاچه پریشان و تالاب هامون را به خاطر میسپردم حالا شاهد خاطره شدنشان نبودیم؟
نامهای کتاب جغرافیا یک به یک خاطره میشوند و همه ما دست داریم در خشکی گاوخونی، حالِ بدِ کارون و آباد نبودن آبادان. باید دقیقتر میبودیم، باید به قانون طبیعت احترام میگذاشتیم، باید بیشتر میشناختیم زمین را و سرزمینمان را. ما به این جغرافیا بیتوجه بودیم، سدهایی که روزی حامی ساختشان بودیم نفس سرزمینمان را تنگ کرده و ما، حامیان توسعه یک جانبه و شتابان با بیاحترامی به دانش بومی اجدادمان داریم زندگی را از ایران میگیریم.
امروز که اثرات منفی و مخرب پروژههای مختلف راهشان را از توی مجلات علمی و مقالهها به سوی واقعیت باز کردهاند شاید فرصت خوبی باشد برای شروع. به قول توران خانم میرهادی «غم بزرگ را باید تبدیل کرد به کار بزرگ» ۱ و امروز روز ماست، روز ما برای انجام کاری بزرگ.
اکنون پذیرفته شده است که سیستمهای برنامهریزی غیرمتمرکز فرصتی جدید برای مشارکت در واحدهای کوچک سرزمینی و دموکراسی فراهم میکنند که نزدیکی آنها به این حوزه میتواند به شناسایی مشکلات و نیازها، اولویتها و ارزیابی مهارتها، ظرفیتها کمک کند.
غم بزرگ ما امروز شوری کارون است و بیآبی آبادان و خرمشهر، غم بزرگ ما اصفهان بی زایندهرود و گاوخونی است، کوچک شدن تالاب انزلی است و بیخانمان شدن پرندگان مهاجر، غم بزرگ ما دریاچه ارومیه است، هورالعظیم است، خوزستان غبارآلود است، تهران دودزده است و… این قصه سر دراز دارد. معضلات توسعه یک جانبه و نامتوازن روی سرمان آوار شده اما ما میتوانیم سرِ سلامت از این روزهای بحرانی عبور کنیم با آن کار بزرگ و کار بزرگ ما این است که آستین همت را بالا بزنیم برای دانایی.
بیایید دانایی را از آگاهی شروع کنیم از یک آگاهی بزرگ، آگاهی از حقوق شهروندیمان. حقوق شهروندی آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای افراد در قبال یکدیگر، شهر و دولت است و شامل حقوق سیاسی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی میشود. آگاهی از حقوق شهروندی به فرد اجازهی دخالت آگاهانه در سرنوشت خود را می دهد.۴ ما حق داریم و باید از دولت بخواهیم تلاش مستمری برای آموزش حقوق شهروندی داشته باشد و زمینههای تحقق عینی این حق را فراهم کند. فردی که خود را شهروند میداند و در هویت شهروند قرار میگیرد، دارای مجموعهای به هم پیوستهای از آگاهی ها، تصورات و انتظارات است که رابطه او با محیط اجتماعیاش را تعریف و تنظیم می کند. شهروند برای خود حقوقی قائل است و آن را دائماً از مسئولان طلب میکند. شهروند واقعی با آگاهی از تواناییها و نیازهای خود و با توجه به شرایط اجتماعی جامعهاش، درصدد است تا بر محیط اجتماعی زندگیاش نظارت کند و در مواقع لزوم به تغییر شرایط و محیط پیرامونش بپردازد. لذا شهروند واقعی باید از حقوق شهروندی خود مطلع باشد. این آگاهی باید تا حدی باشد که شهروند را به تحرک وادارد و به وی قدرت فعال شدن در محیط اجتماعی را بدهد.۴
ما حق داریم در سرنوشتمان مشارکت فعالی داشته باشیم، ما حق داریم توسعه پایدار را برای ایران بخواهیم و وظیفه داریم هر کاری لازم است در راه رسیدن به توسعه پایدار این سرزمین انجام دهیم. ما باید از نهادهای مسئول بخواهیم با به رسمیت شناختن حق ما در تعیین سرنوشتمان شرایط مشارکت فعال در امور مختلف کشور را از طریق تقویت جامعه مدنی و نهادهای مردمنهاد و… فراهم کنند. اصطلاح مشارکت به اندازه اصطلاح دموکراسی، ریشه و پیشینه تاریخی دارد. امروزه در اغلب کشورهای دموکراتیک مفهوم مشارکت شهروندان در امور محلی حقی ضروری و انکارناپذیر شناخته میشود. ۲
مردم خوزستان حق داشتند در رابطه با ساخت و آبگیری سد گتوند که مسئول ۳۰ درصد از شوری کارون و بیآبی خرمشهر و آبادان است بدانند و تصمیم بگیرند. دموکراسی به معنای انداختن دورهای رای در صندوق، دادن قدرت به یک یا چند نماینده، سپس بیعلاقه شدن نسبت به سیاست، ساکت شدن در بین دو دوره رایگیری و یا حتی رای ندادن در دوره بعدی نیست. دموکراسی در واقع کنش متدوام و حضور فعال و آگاهانه در تمام مدت بین دو دوره نمایندگی است.
مشارکت مردم در اداره امور کشور در سطوح مختلف مطرح میشود اما راهحل نجات ما از بحرانهای امروز فراهم کردن بسترهای مشارکت فعال عموم مردم و در واقع سهیم شدن مردم در تصمیمگیریهاست. سخن گفتن از دموکراسی بدون تقسیم قدرت و به رسمیت شناختن حق مشارکت مردم کلامی کم معناست.
اکنون پذیرفته شده است که سیستمهای برنامهریزی غیرمتمرکز فرصتی جدید برای مشارکت در واحدهای کوچک سرزمینی و دموکراسی فراهم میکنند که نزدیکی آنها به این حوزه میتواند به شناسایی مشکلات و نیازها، اولویتها و ارزیابی مهارتها، ظرفیتها کمک کند. نظارت و مشارکت مردم و جامعه مدنی کمک میکند تا کنترل بیشتری بر نخبگان سیاسی اعمال شود و تصمیمگیریهای آنها با زندگی و نیازهای واقعی مردم هماهنگ شود.۲ مشارکت یکی از مولفههای سرمایه اجتماعی است، اگر در جامعهای سرمایه اجتماعی گسترش یابد و انباشت آن به حد کافی برسد، سرمایه انسانی و اقتصادی از دیگر مناطق به آن جامعه سرازیر میشود. سرمایه اجتماعی قادر است از نظر اجتماعی با ایجاد همبستگی اجتماعی، از نظر فرهنگی با ایجاد تعهد اخلاقی، از نظر اقتصادی با کاهش هزینهها و از نظر سیاسی با ترویج شکلی جدید از سیاستگذاری با مشارکت مردم در جهت ارتقای رفاه اجتماعی و دستیابی به توسعه پایدار موثر باشد.۳ در غیاب سرمایه اجتماعی سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار میباشد.۶
مشارکت مردم در اداره امور کشور در سطوح مختلف مطرح میشود اما راهحل نجات ما از بحرانهای امروز فراهم کردن بسترهای مشارکت فعال عموم مردم و در واقع سهیم شدن مردم در تصمیمگیریهاست. سخن گفتن از دموکراسی بدون تقسیم قدرت و به رسمیت شناختن حق مشارکت مردم کلامی کم معناست. آموزش حقوق شهروندی را میتوان گامی موثر برای این بسترسازی دانست، تربیت شهروندانی که از حقوق خود مطلع هستند و میدانند مسئولیتهایی در قبال اجتماعشان دارند، مسئولیتهایی که گاه برای انجامش باید از منافع فردی گذشت. یک شهروند فعال منافع فردی را در ذیل جمع دنبال میکند. دموکراسیهای نمایندگی امروز کمتر از گذشته نماد حاکمیت ملی هستند. اینجاست که نیاز به یک چارچوب عملی_ نظری جدید در حوزه سیاست گذاری عمومی، محلی از اعراب پیدا میکند.۲
بیایید به موضوع کارون و سد گتوند برگردیم، سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان در رابطه با قرارگیری مخزن سد بر روی تپه نمکی و خطر شوری آب کارون احداث و آبگیری شد.۷ اما به راستی اگر فرایند تصمیمگیری در رابطه با احداث سد گتوند فرایندی شفاف و مشارکتی بود باز هم شاهد چنین فاجعهای بودیم؟ بدون شک در فرایندهای شفاف، منافع افراد یا گروههای خاص یا حتی سیاستگذاریهای کلان که گاه برخلاف منافع عمومی هستند از اولویت خارج شده و چه بسا اصلا اجازهی بروز و ظهور نمییابند.
فرایند ارزیابی اثرات محیط زیستی پروژههای مختلف میتواند بستر مناسبی برای جلب مشارکت عموم مردم در تصمیمگیریها و راهی برای حاکمیت مردم بر سرنوشتشان باشد. ارزیابی اثرات محیط زیستی خود ذاتا و از لحاظ ماهیتی فرایندی مشارکتی است که بر تحقق مشارکت در سطوح بالا، یعنی تصمیمسازی تاکید دارد. به عبارت دیگر میتوان از آن به عنوان یکی از رویکردهایی نام برد که به تحقق مشارکت در تصمیمسازی ها و مشارکت هدفمند کمک میکند. همچنین همانگونه که فرایند ارزیابی اثرات محیط زیستی، فرایندی مستمر و پویاست و در کل فرایند و چرخه پروژه تداوم دارد، مشارکت مردمی نیز باید به عنوان اصلی بنیادی در همه مراحل مد نظر قرار گیرد.۵ در فرایند ارزیابی اثرات محیط زیستی، پروژهها و طرحهای توسعه از زوایای گوناگون بررسی میشوند، و با سنجش میزان و نوع اثرات منفی و مثبت پروژه ها، با مشارکت جوامع محلی و ذینفعان در رابطه با آنها تصمیمگیری میشود. بنابراین ارزیابی اثرات محیط زیستی با فراهم کردن شرایط مشارکت فعال مردم در تصمیمگیریها، علاوه بر اینکه در تقویت اعتماد به عنوان عنصری اساسی در تقویت سرمایه اجتماعی و در نتیجه توسعه اجتماعی موثر است، با در نظر گرفتن اثرات طرح های توسعه و پروژه های گوناگون گامی موثر در راه بهبود وضعیت محیط زیست و رسیدن به توسعه پایدار میباشد.
پینوشتها:
۱- رخشان بنی اعتماد، مجتبا میرطهماسب، مستند توران خانم
۲- زهرا طیه، بررسی مقایسهای شیوه های اثربخشی تحقق مشارکت مدنی در سیاستگذاری شهری ایران و فرانسه، فصلنامه علمی_پژوهشی سیاستگذاری عمومی، دوره ۳، شماره ۳، پاییز ۱۳۹۶، صفحات ۱۲۵-۱۲۳
۳- زهرا نصراللهی و راضیه اسلامی، بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار در ایران (کاربرد از مدل روبرت فوآ)، فصلنامه علمی_ پژوهشی پژوهش های رشد و توسعه اقتصادی، سال ۴، شماره ۱۳، زمستان ۱۳۹۲
۴- عبدالرضا باقری بنجار، سجاد مرجانی، تحلیل رابطه آگاهی از حقوق شهروندی با توسعه اجتماعی(مطالعه موردی شهروندان شهر رشت)، دوفصلنامه مشارکت و توسعه اجتماعی، دوره ۳، شماره ۵، پاییز و زمستان ۹۶، صفحات ۲۵-۱
۵- محمد قاضی نژاد و تقی عبادی، مشارکت ذینفعان در ارزیابی اثرات زیست محیطی پروژه های عمرانی، هشتمین کنگره ملی مهندسی عمران، دانشکده مهندسی عمران بابل، اردیبهشت ۱۳۹۳
۶- منیژه احمدی، تحلیلی بر اثرات سرمایه اجتماعی در اخلاق زیست محیطی روستاییان(مطالعه موردی: دهستان چایپاره بالا؛ شهرستان زنجان)، نشریه علمی_پژوهشی جغرافیا و برنامهریزی، سال ۲۱، شماره ۶۱، پاییز ۱۳۹۶
۷- خشکسالی مدیریت منابع آبی، روزنامه قانون، ۱۱/۴/۹۷ http://www.ghanoondaily.ir/fa/news/main/104737
زهرا قربانی، کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست- ارزیابی و آمایش سرزمین