خاکی که «با آب» و نمکی که «در آب» رفت
سیل اخیر چه تاثیری بر وضعیت سد گتوند، گنبدهای نمکی آن و خاک خوزستان خواهد داشت؟ ادعاهای وزارت نیرو درباره اثرات سیل، و از جمله سودمندیهای آن، چه نسبتی با واقعیت ماجرا دارد؟
مسولین وزارت نیرو پس از اشاعه نظریه بیبنیان آغاز ترسالی و فراخوان پیمانکاران برای آغاز دور جدیدی از سدسازی در کشور، اعلام کردند که سیلابهای اخیر خوزستان و تخلیه آب ذخیرهشده در سد گتوند موجب تخلیه شورابههای گتوند به کارون و در نهایت خلیج فارس شده و مشکل بزرگترین کارخانه تبدیل آب شیرین به آب شور جهان حل شده است!
نادرستی این ادعا با گذشت زمان ثابت خواهد شد، اما به لحاظ فنی از آنجایی که توده نمک موجود در سازند «گچساران» که دریاچه سد گتوند روی آن ایجاد شده بیش از صد میلیون تن برآورد میگردد، میتوان دریافت که نمک همچنان گریبانگیر دریاچه سد گتوند خواهد بود.
سادهسازی مساله سد گتوند و تصور اینکه سیل و تخلیه اجباری آب مشکلات گتوند را رفع میکند، خود منشأ آسیبها و گمراهیهای دیگر است. توجه کنیم که همه آب تخلیهشده از گتوند الزاما وارد خلیج فارس نمیشود.
حجم عظیمی از آب محتوی املاح محلول، در دشت خوزستان پخش میشود و پس از فروکش سیل و اتمام بارندگی آب تبخیر شده و نمک در سطح زمین رسوب خواهد کرد. در واقع بخشی از نمک ذخیرهشده در پشت سد گتوند در دشت خوزستان توزیع شده و شوری خاک را افزایش میدهد.
اگرچه آمار دقیقی در این رابطه منتشر نمیشود، اما بر اساس برخی گزارشهای پراکنده طی ۳ سال نخست آبگیری این سد بیش از ۲۸ میلیون تن نمک در آب دریاچه این سد حل شده است. توجه داشته باشیم که اگرچه ۲۸ میلیون تن نمک عدد بزرگی مینماید و به تنهایی برای غیرقابل استفاده شدن صدها میلیون مترمکعب آب ذخیره شده در مخزن گتوند کافیست، اما این مقدار در برابر بیش از صدمیلیون تن نمک باقیمانده در گنبدهای نمکی حاشیه دریاچه سد عدد بسیار کوچکی است.
جایگزینی آب شیرین سیلهای اخیر با آب شور تخلیهشده از مخزن سد، موجب تکرار انحلال نمک باقیمانده شده و با گذشت زمان دوباره آب شیرینِ ذخیرهشده در سد گتوند شور خواهد شد و این چرخه در صورت تداوم سیلها تا چندین دهه همچنان ادامه خواهد یافت و این خاک خوزستان است که تاوان این بیتدبیری در ساختار مدیریت سازهمحور آب را پس خواهد داد. البته موضوع رفع مشکل شوری گتوند بر اساس روالی معمول ساعاتی بعد تکذیب شد که همین تکذیبه میتواند بیانگر نادرستی این ادعا و تاییدی بر این باشد که رهایی گتوند با پر و تخلیهشدن مداوم مخزن این سد امکانپذیر نخواهد بود.
مساله دیگر بیان سود ۲/۵ میلیارد دلاری سیلهای اخیر از محل ذخیرهسازی آب شیرین در سدهای کشور است که از جانب وزیر نیرو مطرح گردید. برای اثبات نادرستی محاسبات جناب وزیر تنها کافیست تا جرم خاک فرسایشیافته کشور را به قیمت روز به دلار تبدیل کنیم. اگر خسارت خاک وارده به مخازن سدها را هم به آن بیافزاییم، درخواهیم یافت که چنین محاسبات و اظهارنظرهایی از ریشه و اساس فاقد بنیان و حتا محاسبه درست مالی است.
توجیه اقتصادی که به جای خود.. اگر ۹ میلیارد متر مکعب سیلاب جریانیافته در خوزستان را محتوی تنها ۲۰ درصد جرمی خاک شسته شده لحاظ کنیم (درصد واقعی میتواند با توجه به شرایط آبخیز بسیار بیشتر یا کمتر از این باشد)، یعنی ۱۸۰۰ میلیون تن خاک با این حجم آب از سطح آبخیزها شسته و وارد سدها شده و یا در مکانی غیر از محل تولید خود رسوب کرده است. قیمت این مقدار خاک چقدر است؟ عددی ارایه نمیکنم چرا که معتقدم حتا اگر بتوان برای حجم مشخصی از آب قیمتی ارایه کرد، بیشک روی حجم مشخصی از خاک نمیتوان قیمت گذاشت.
مسولین بویژه در وزارت نیرو تصور نکنند سیل و باران، بیتدبیریها را هم همراه با خاک میهن و زندگی هممیهنان خواهد شست و برد و همه چیز بهزودی خاطره خواهد شد. ادعای بیاساس ورود ۹۰ میلیارد متر مکعب آب ناشی از سیل به آبخوانهای فرونشسته کشور، مرتفع شدن مشکل خشکسالی و بیآبی کشور تنها با یک هفته بارندگی، ورود به دوران ترسالی، برطرف شدن مشکل شوری آب سد گتوند و در آخرین مورد تلاش برای توجیه مالی و اقتصادی سیلهای اخیر بدون در نظر گرفتن انبوه خسارات وارده بر طبیعت و زیرساختهای کشور، از جمله اظهارنظرهایی است که این روزها از سوی مسولین امر ارایه گردیده و البته هیچیک هم از ریشه و بنیان علمی برخوردار نیست. کمترین انتظار جامعه سیلزده آن است که متخصصنماهایی که گتوندها را خلق کردند و اکنون سودای سدسازی را بواسطه ترسالی خیالی در سر میپروانند، رویاهای خود را دستکم رسانهای نکنند و یقین داشته باشند که سکوت رسانهای آنها مردم را نگران نخواهد کرد.
در پایان پاسخ به این پرسش ضروریست که آیا با لحاظ کردن این نظرات مخدوش و سرسری، میتوان به اظهارات و توجیهات جناب وزیر و دیگر ارباب جمعی این وزارتخانه مبنی بر ضرورت تداوم سدسازیها اعتبار بخشید و اعتنا کرد؟