سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان در رابطه با قرارگیری مخزن سد بر روی تپه نمکی و خطر شوری آب کارون احداث و آبگیری شد. اما به راستی اگر فرایند تصمیمگیری در رابطه با احداث سد گتوند فرایندی شفاف و مشارکتی بود باز هم شاهد چنین فاجعهای بودیم؟ بدون شک در فرایندهای شفاف، منافع افراد یا گروههای خاص یا حتی سیاستگذاریهای کلان که گاه برخلاف منافع عمومی هستند از اولویت خارج شده و چه بسا اصلا اجازهی بروز و ظهور نمییابند.
درحال حاضر هدف، اجرای آییننامهای بوده که قانونگذار مکلف به اجرای آن کرده و همچنان بسیاری از اسناد غیرقابل دسترساند. از سازمانهای زیرنظر قوه قضائیه فقط یک سازمان به عضویت این سامانه درآمده که آن هم روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران است از میان حدود ٢٠٠ دانشگاه، مؤسسه و پژوهشکده وزارت علوم حدود ٤٠ دانشگاه و مؤسسه خودشان را به این سامانه معرفی کردهاند.
تهرانیها و ساکنان بعضی کلانشهرهای کشور مثل اصفهان و مشهد چند سالی است که مالها را شناختهاند. ساختمانهای عظیم تجاری که در آنها همهچیز پیدا میشود. جایی برای گردهمایی برندهای معروف، مغازههای لوکس و در کنار آنها سالن سینما، شهربازی، کارواش و البته مجموعه رستورانهایی که به آن میگویند فودکورت. مالها که تعداد آنها به سرعت رو به افزایش است نه فقط از نظر اقتصادی و تاثیرشان بر سیمای شهر که از نظر اجتماعی هم بر سبک زندگی و عادات روزمره ساکنان شهرهای بزرگ تأثیر گذاشته است و البته روند این تاثیرگذاری در آینده با فعال شدن تعداد بیشتری از این مالها بیشتر هم میشود. با روند رو به گسترش ساخت و بهرهبرداری از مجتمعهای عظیم تجاری در شهری مثل تهران، در آینده نزدیک این تاثیرات به مراتب بیشتر هم خواهد بود. به گفته کارشناسان توسعه مالها در شهرهای بزرگ فضاهای عمومی را تقویت کرده و ایرانیها را که عمدتا اوقات فراغت را هم در خانههایشان میگذرانند از خانهها بیرون کشیده است. از سوی دیگر اما منتقدان میگویند شهری با این تراکم بالا که این روزها چند برابر سه دهه پیش ساختمان و جمعیت دارد دیگر توان پذیرش این همه تجاریسازی را ندارد و با این دست فرمان اگر پیش برود دیگر جایی برای زندگی نمیماند. فارغ از این حرفها روند ساختوساز مال در تهران و دیگر شهرها رو به افزایش است. شهرداریها هم از این تجاریسازیهای بزرگ که برای آنها بسیار هم پر درآمد است، حمایت میکنند و این گونه است که هر روز بر جمعیت مالها افزوده میشود. سوال این است که مالها و مراکز عظیم تجاری که ساخت بسیاری از آنها اکنون به پایان رسیده و در آستانه بهرهبرداریاند دقیقا بر چه بخشی از رفتارهای اجتماعی و سبک زندگی ما تاثیرگذاشتهاند؟ این تاثیرات خوب است یا اینکه جزو پیامدهای منفی محسوب میشود؟ با روند رو به گسترش تجاریسازی در تهران، چه آیندهای در انتظار این کلانشهر که نه، باید گفت ابرشهر است؟
زیرگذر چهارراه ولیعصر درابتدای سال گذشته افتتاح شد و همراه با خود مجموعهای از اعتراضات و مباحث شهری و موضوع حق مردم بر شهر را پیش کشید. امیر طهرانی در متن زیر با دستمایه قرار دادن این زیرگذر تلاش کرده است که به ساختار اجتماعی و شهری تهران بپردازد. نویسنده این متن بر این باور است که مسئله تنها بر سر احداث یک زیرگذر نیست، بلکه او مجموعه مناسباتی را در نظر دارد که این زیرگذر تحت آنها تولید میشود و شیوه خاص حکمرانی در تهران را در پی میآورد. به عقیده طهرانی، پرداختن به این موضوع زمانی اهمیت مییابد که صحبت از اجرای طرحهای مشابه در میدانهای مهم دیگر شهر نیز مطرح میشود. نمیتوان با احداث یک زیرگذر در یک میدان یا یک چهار راه از ضایع شدن حق مردم به شهرشان سخن راند؛ بلکه در نظر گرفتن این زیرگذر در مقیاس بزرگترِ خیابان انقلاب و خیابان ولیعصر، که به سرعت در حالِ تغییرند، و کلانتر از آن، در مقیاس شهر تهران است که این بحث را معنادار میکند.