بحران اقتصادی در ایران بالا گرفته است؛ این بحران را هر کسی در زندگی روزمرهاش احساس میکند. اما در این بحران دولت چه کار کرده است؟ آیا تصمیمات دولت تأثیر مثبتی در جلوگیری از پیشرفت روزافزون این بحران داشته یا که بیشتر به این بحران دامن زده است؟ دامنه این بحران تا کجا ادامه خواهد یافت؟
دولت حسن روحانی اعلام کرده ایران در یک «جنگ اقتصادی» قرار دارد و دولت قصد دارد این جنگ را به فرصتی برای جایگزینی تجارت خارجی با تولید و تجارت داخلی تبدیل کند. اما در چنین شرایطی و در حالی که بر اکثر عرصههای اقتصادی مناسبات بازار و منطق سود حاکم شده است، دولت نمیتواند فوری و بنا به ضرورت، منطق جدیدی مثل ایده کلی «اقتصاد مقاومتی» را جایگزین آن کند.
کارگران افغانستانی دیگر ایران را مقصد مناسبی برای کار نمیدانند، بنابراین یا به کشور خود بازمیگردند یا راهی ترکیه و اروپا میشوند. این مهاجرت معکوس پس از سالها سرازیرشدن آوارگان جنگی افغان به ایران، در حالی اتفاق میافتد که همواره این مهاجران به اشغال فرصتهای شغلی در ایران متهم شدهاند و کار تا آنجا پیش رفته که سال گذشته نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزیر کار را به مجلس کشاندند و به دلیل «اشباع بازار کار از سوی اتباع بیگانه»، به علی ربیعی کارت زرد دادند.
اسحاق جهانگیری گفته است، دولت کمترین تردیدی درباره موفقیت سیاستهای جدید ارزی ندارد اما مشاهدات از بازار ارز آزاد نشان میدهد به سختی میتوان بر بگیر و ببند صرافها و دست فروشهای ارز برای کشیدن ترمز افزایش قیمت نام «سیاست ارزی» گذاشت. بازار آزاد همچون یک کوره آماده شعلهور شدن ناگهانی است.