خروج افغانستانیها از ایران
کارگران افغانستانی دیگر ایران را مقصد مناسبی برای کار نمیدانند، بنابراین یا به کشور خود بازمیگردند یا راهی ترکیه و اروپا میشوند. این مهاجرت معکوس پس از سالها سرازیرشدن آوارگان جنگی افغان به ایران، در حالی اتفاق میافتد که همواره این مهاجران به اشغال فرصتهای شغلی در ایران متهم شدهاند و کار تا آنجا پیش رفته که سال گذشته نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزیر کار را به مجلس کشاندند و به دلیل «اشباع بازار کار از سوی اتباع بیگانه»، به علی ربیعی کارت زرد دادند.
«اوضاع اقتصادی بهگونهای بد است که امروز یک کارگر افغانستانی در صف نانوایی میگفت: ایران دیگر جای زندگی نیست». این یکی از لطیفههایی است که سالهاست بارها و بارها در شبکههای اجتماعی دستبهدست شده و نقدی ظریف به وضعیت اقتصادی کشور دارد؛ اما حالا این لطیفه رنگوبوی واقعیت گرفته است و جوانمردقصاب، رئیس میز افغانستان در سازمان توسعه تجارت، میگوید کارگران افغانستانی دیگر ایران را مقصد مناسبی برای کار نمیدانند، بنابراین یا به کشور خود بازمیگردند یا راهی ترکیه و اروپا میشوند. این مهاجرت معکوس پس از سالها سرازیرشدن آوارگان جنگی افغان به ایران، در حالی اتفاق میافتد که همواره این مهاجران به اشغال فرصتهای شغلی در ایران متهم شدهاند و کار تا آنجا پیش رفته که سال گذشته نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزیر کار را به مجلس کشاندند و به دلیل «اشباع بازار کار از سوی اتباع بیگانه»، به علی ربیعی کارت زرد دادند. آیا بهراستی افغانستانیها در ایران جای کسی را تنگ کردهاند و بیکاری جوانان ایرانی به دلیل وجود این مهاجران خارجی است یا این کارگران مهاجر هستند که بدون چتر حمایتی قوانین کار، عمر و جان خود را با اندک مزدی تاخت میزنند؟
جایی برای زندگانی
در یکی از مستندهای تهیهشده از مهاجران افغانستانی در اروپا، کودکی افغان داستان کوتاه زندگی و مهاجرتش همراه با خانواده را تعریف میکند. او میگوید: «قبل از آنکه به مدرسه بروم، یک ایرانی بودم، ایرانی لباس میپوشیدم، ایرانی غذا میخوردم، با ایرانیها بازی میکردم و هیچ فرقی نبود. وقتی به سن درسخواندن رسیدم، متوجه تفاوتم با دوستانم شدم. من افغانستانی بودم». این قصه کوتاه روایت مشترک بسیاری از افغانستانیها در ایران است. آنها که اجازه اقامت در ایران را ندارند و خیلی زود با این واقعیت آشنا میشوند که باید مخفیانه زندگی کنند، هرگز خطایی انجام ندهند، پایشان به هیچ اداره و مرکز دولتی باز نشود و مخفیانه کار کنند. اگر هستند افغانستانیهایی که فرصتهای تازه زندگی را در ایران چنگ زدهاند و حتی به رتبههای برتر کنکور سراسری رسیدهاند، دیگرانی هم هستند که این زندگی مخفیانه را جز به دلیل وجود فرصت اشتغال در ایران و کمک به خانوادهای چشمانتظار در افغانستان، تحمل نمیکنند. برخی از آنها نیز در نهایت مجبور میشوند فرصتهای تازه را در سرزمین دیگری جستوجو کنند و با هر راهی که ممکن باشد، خود را به کشورهای توسعهیافته در غرب اروپا برسانند. محمدمهدی جوانمردقصاب، رئیس میز افغانستان در سازمان توسعه تجارت، دراینباره به ایسنا گفته است: در ماههای گذشته و به دنبال افزایش نرخ ارز، شرایطی پیش آمده که اشتغال در ایران مانند سابق برای افغانستانیها جذابیت ندارد؛ زیرا پولی که آنها میتوانند برای خانواده خود در افغانستان بفرستند، نسبت به گذشته کاهش یافته است. با توجه به این موضوع، در موارد متعددی شاهد مهاجرت افغانهای ساکن ایران هستیم و این افراد به صورت غیرقانونی بهجای آمدن به ایران، به کشورهای اروپایی، ترکیه یا کشورهای عربی برای کار مهاجرت میکنند.
در ماههای گذشته و به دنبال افزایش نرخ ارز، شرایطی پیش آمده که اشتغال در ایران مانند سابق برای افغانستانیها جذابیت ندارد؛ زیرا پولی که آنها میتوانند برای خانواده خود در افغانستان بفرستند، نسبت به گذشته کاهش یافته است.
از گمرکات شمال غرب کشور نیز خبر میرسد که تنها در ۸۵ روز گذشته بیش از صد نفر از اتباع عمدتا افغانستانی که تلاش کرده بودند با پنهانشدن لابهلای کالاهای صادراتی از طریق گمرک از ایران خارج شوند، به دست مأموران گمرک دستگیر شدهاند. این تنها حجم کوچکی از این مهاجرتهاست که از طریق مرزهای قانونی انجام میشود و مشخص نیست چه تعدادی از این افراد، ایران را از مسیرهای دیگری به مقصد اروپا ترک میکنند یا هنگام عبور از گمرک به دام مأموران نمیافتند.
«شغلدزد»های بیپناه
انتقاد از حضور کارگران افغانستانی در ایران و آنچه اشغال فرصتهای شغلی کشور توسط اتباع بیگانه خوانده میشود، منحصر به ایران نیست و نه تنها در سراسر کشورهای مهاجرپذیر شاهد اعتراض بخشی از جامعه به حضور نیروی کار توانا و ارزانقیمت خارجی هستیم بلکه حتی خود افغانستانیها هم به این موضوع معترضاند. برای مثال روزنامه «افغانستان ما» چاپ کابل، ضمن بیان مصائب و مشکلات کارگران افغانستانی در کشورهای دیگر، مینویسد «هزاران کارگر خارجی، هندی، پاکستانی، بنگلهدیشی، نیپالی و… در بازارهای افغانستان مشغول کار بوده و کارگران افغان یا در بیرون از کشور رنج و حقارت مهاجرت را تحمل میکنند و در هر روز تا شب را رنج بیکاری و فقر را یکجا متحمل میکنند». این روزنامه با همان منطقی که منتقدان حضور افغانستانیها در ایران سخن میگویند، مینویسد: «هزاران آفریقایی، بنگلهدیشی، پاکستانی، فلپینی، نیپالی و سایر کشورهایی که سطح تخصص و کاراییشان در سطح افغانها و یا حتی نازلتر از افغانها هستند با اشتغال در بازار کار افغانستان لقمه نان خانوادههای بیبضاعت افغان را گرفته و به هوویی برای آنها تبدیل شدهاند. افغانها در سالهای گذشته و در کشورهای همسایه ثابت کردهاند که این مردم در انجام امور کار، دلاور، سختکوش، صادق و امین است و از هر نظر نسبت به اتباع خارجی در کارها مفیدتر است». این دلاوری، سختکوشی، صداقت و امانتداری اما اگر دلیل استقبال کارفرمای ایرانی از نیروی کار افغانستانی نباشد، یقینا بیپناهی این مهاجران سختکوش و حمایتنکردن قانون کار از آنها که برچسب «غیرقانونی» بر پیشانیشان نشسته، مهمترین «مزیت» آنها برای استفاده یا بهتر بگوییم سوءاستفاده در بازار کار ایران است. کارگرانی که نه حق شکایت دارند نه پناهی برای اعتراض و هر گاه «تاریخ انقضا»یشان سر رسید میتوان با یک تماس ساده، راه خروج از مرزها به مقصد افغانستان را نشانشان داد.
ما در زمینه نیروی کار غیرماهر اشتغال کامل داریم یعنی نرخ بیکاری نیروی کار کمسواد و بیسواد ما سه درصد تا نهایتا چهار درصد است و این با وجود کارکردن افغانستانیها در ایران است. مشاغلی که افغانستانیها در ایران به آن اشتغال دارند نیز عمدتا همین مشاغل هستند و تعداد بسیار کمی از افغانستانیها در مشاغل تخصصی مشغول به کارند.
افغانستانیها مکمل بازار کار هستند
زهرا کریمی، اقتصاددان و استاد دانشگاه در اینباره میگوید: در سالهای ۹۱ و ۹۲ که شاهد جهش نرخ ارز بودیم نیز چنین مسئلهای مطرح شد که افغانستانیهای ساکن ایران احتمالا دیگر منفعتی از حضور در ایران نخواهند داشت و کشور را ترک خواهند کرد اما متأسفانه وضعیت کشورهای همسایه ما به قدری بد است که با وجود این گمانهزنیها، تغییر خاصی در جمعیت افغانستانیهای ساکن ایران رخ نداد. اینکه افغانستانیها علاقهمند باشند ایران را ترک کنند احتمالش زیاد است اما با توجه به وضعیت منطقه، وضعیت اقتصاد افغانستان و همچنین سختگیریهای کشورهای اروپایی و ترکیه این احتمال که آنها بتوانند چنین کاری بکنند، کم است. این استاد دانشگاه با رد این نظر که افغانستانیها فرصتهای شغلی ایرانیان را اشغال کردهاند، میگوید: ما در زمینه نیروی کار غیرماهر اشتغال کامل داریم یعنی نرخ بیکاری نیروی کار کمسواد و بیسواد ما سه درصد تا نهایتا چهار درصد است و این با وجود کارکردن افغانستانیها در ایران است. مشاغلی که افغانستانیها در ایران به آن اشتغال دارند نیز عمدتا همین مشاغل هستند و تعداد بسیار کمی از افغانستانیها در مشاغل تخصصی مشغول به کارند. معضل بیکاری ما در حال حاضر مربوط به بخش نیروی کار فارغالتحصیلان است و طبیعتا این بخش از نیروی کار هم به فعالیت در مشاغلی که افغانستانیها در حال حاضر مشغول آن هستند، علاقهای ندارند، بنابراین افغانستانیها مکمل نیروی کار ما هستند نه مانعی برای اشتغال جوانان ما. کریمی درباره اظهارنظرهای برخی سیاسیون و نمایندگان مجلس درباره اشغال فرصتهای شغلی توسط افغانستانیها نیز میگوید: اینگونه اظهارنظرها بیشتر رنگ و بوی پوپولیستی دارد و مانند همان ادعای ترامپ درباره دیوارکشیدن بین آمریکا و مکزیک است و به نظرم نسبتی با بررسیهای علمی ندارد. کمااینکه شما در استانهای محروم که نرخ بیکاری بالاتری دارند شاهد حضور گسترده افغانستانیها نیستید. اتفاقا در استانهایی مانند تهران، اصفهان، مرکزی و مانند آنها که نرخ بیکاری برای نیروی کار ساده و غیرماهر کم است، شاهد حضور و زندگی گسترده افغانستانیها هستیم که به خوبی نشان میدهد رابطهای بین نرخ بیکاری جوانان ایرانی و حضور اتباع افغانستانی در بازار کار ایران وجود ندارد.