ایران در دوران پسابرجام: از امید تا اضطراب
دونالد ترامپ آمریکا را از توافقنامه هستهای ایران طی یک درام کامل و پرسروصدا خارج کرد. بازارهای ایران با نصفکردن ارزش ریال در برابر دلار پیش از اعلام ترامپ به پیشواز این اتفاق مهم رفته بودند. پس از خروج آمریکا از برجام وزیر امور خارجه این کشور صحبت از وضع شدیدترین تحریمهای اقتصادی تاریخ علیه ایران کرد و انتظارات برای ضربههای سنگین به اقتصاد ایران را بالا برد. خروج یکجانبه آمریکا از برجام طرفهای دیگر این توافق بینالمللی را برای حفظ آن به تکاپور انداخت و حکومت ایران اروپا را برای پرکردن جای خالی آمریکا تحت فشار قرار داده است. اثرات کوتاه مدت خروج آمریکا از برجام برای اقتصاد ایران چه خواهد بود؟
یک تیر به هدف یک تیر به سنگ
در نتیجه خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای این کشور علیه ایران دو اتفاق مهم از چهارم نوامبر سال جاری میلادی در پیش خواهد بود: اول بازگشت تحریمهای فراملی آمریکا علیه کمپانیهای بینالمللی فعال در بازار ایران و دوم بازگشت تحریمهای آمریکا علیه خریداران نفت ایران.
دولت آمریکا احتمالا در اعمال تحریمهای دسته اول موفق خواهد بود. کمپانیهای بینالمللی که قرار بود پس از برجام با سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی اقتصاد افسرده ایران را به حرکت بیندازند بسیار بعید است که حضور خود در بازار وسیع آمریکا را به خطر انداخته و خود را در معرض جریمههای هنگفت میلیارد دلاری وزارت دارایی آمریکا قرار دهند. دولتهای اروپایی نه ابزار قانونی لازم برای مجبور کردن کمپانیهای خود به حضور در بازار ایران و نه توان مقابله با تحریمهای فعالان بازار ایران را خواهند داشت.
اتحادیه اروپا میتواند با استفاده از خطوط اعتباری دولتی پول واردات نفت از ایران را به یورو پرداخت کند و بنابراین تحریم موسسات دولتی اتحادیه اروپا از جانب کسی حتی به خیره سری ترامپ هم ناممکن خواهد بود. چین و هند نیز به همین ترتیب با بیتوجهی به یکجانبهگرایی خطرناک آمریکا میتوانند راه اروپا را در پیش گیرند.
موفقیت دسته دوم تحریمها علیه فروش نفت ایران به نتایج مذاکرات حکومت ایران و اتحادیه اروپا و عزم اروپاییان برای مقاومت در برابر آمریکا بستگی خواهد داشت. یکی از موثرترین روشهای آمریکا پیش از برجام برای کاهش فروش نفت ایران قطع امکان پرداخت پول نفت خریده شده از راه شبکه وسیع بانکی آمریکا و تحریم شبکههای بانکی دیگری بود که چنین خدماتی ارائه میکردند. اتحادیه اروپا میتواند با استفاده از خطوط اعتباری دولتی پول واردات نفت از ایران را به یورو پرداخت کند و بنابراین تحریم موسسات دولتی اتحادیه اروپا از جانب کسی حتی به خیره سری ترامپ هم ناممکن خواهد بود. چین و هند نیز به همین ترتیب با بیتوجهی به یکجانبهگرایی خطرناک آمریکا میتوانند راه اروپا را در پیش گیرند. بر همین اساس تخمینها برای میزان کاهش نفت ایران پس از بازگشت تحریمهای آمریکا به بدی دوران پسابرجام نیست و اشاره به کاهش کم صادرات نفت ایران دارد.
از امیدکُشی تا اضطراب دائمی
دو پایه اصلی برجام یعنی سرمایهگذاری خارجی و امکان فروش نفت، اولی به امید به رشد اقتصادی ایران در نتیجه سرمایهگذاری خارجی و دومی به امکان ادامه حیات و واردات/مصرف به شکل سابق در جامعه ایران اشاره داشتند. ترامپ پایه اول برجام را متلاشی کرد و امید اجتماعی ایجاد شده پس از برجام برای تبدیل ایران به کشوری عادی، سرازیر شدن سرمایه خارجی و رشد اقتصادی را به یاس تبدیل کرد. یاسی که این روزها آن را در واکنش بسیاری از ایرانیان به خروج آمریکا از برجام میشود دید. بخش عمده چنین ضربهای اما تنها روانی است. پس از برجام سرمایهگذاری خارجی هیچگاه آنطور که وعده داده شده بود وارد ایران نشد که خروجش بخواهد ضربهای به اقتصاد ایران بزند. جز قرارداد نفتی توتال که احتمالا از طرف سی ان پی سی چین جایگزین خواهد شد و میزان محدودی سرمایهگذاری در صنعت خودرو، انرژی خورشیدی و صنعت فولاد باقی سرمایهگذاری خارجی در سالهای پس از برجام در اقتصاد ایران غیرقابل توجه بوده است. مهمانی سرمایهگذاری خارجی در ایران هیچگاه شروع نشد که با خروج آمریکا تمام شود.
در کوتاه مدت اگر سناریوهای گفته شده محقق شوند میتوان انتظار داشت که دسترسی ارزی دولت و تجارت خارجی ایران ضربه هولناکی از خروج آمریکا از برجام نبیند. اگرچه امیدها به پایان رکود و رشد بالای اقتصادی به یاس تبدیل میشوند اما حداقل کمبود کالا به شکل پیش از برجام محقق نخواهد شد.
پایه دوم و حیاتیتر برجام به شرط عمل اروپا به وعدههایش برای مقاومت در برابر آمریکا میتواند به استحکام سابق باقی بماند و صادران نفت ایران به شکل سابق ادامه یابد. از سوی دیگر با افزایش شدید قیمت نفت در سال جاری حتی اگر اندکی از صادرات نفت ایران کم شود در واقعیت درآمد دولت از سالهای پیش بیشتر خواهد شد. برای سال ۲۰۱۹ بسیاری از نفت بالای بشکهای ۱۰۰دلار صحبت میکنند که میتواند منجر به درآمدهای سرشار نفتی شود به شرطی که اروپا بتواند پرداختها را تضمین کند.
در کوتاه مدت اگر سناریوهای گفته شده محقق شوند میتوان انتظار داشت که دسترسی ارزی دولت و تجارت خارجی ایران ضربه هولناکی از خروج آمریکا از برجام نبیند. اگرچه امیدها به پایان رکود و رشد بالای اقتصادی به یاس تبدیل میشوند اما حداقل کمبود کالا به شکل پیش از برجام محقق نخواهد شد. در این شرایط هراس و وحشت نبود برجام بدون آمریکا، جای خود را به یک اضطراب دائم خواهد داد. چنین پروسهای اما به معنی پایدار بودن شرایط اقتصادی ایران در سالهای پیش رو نخواهد بود. معضلات داخلی جدی اقتصاد ایران در محیط زیست، بازارهای مختلف و شبکه بانکی هرکدام به تنهایی توانایی خلق بحرانهای جدی داخلی را خواهند داشت. بحرانهایی که برجام بدون آمریکا اگر آنها را بدتر نکند کمکی به حل آنها نخواهد کرد.