دلار، امپراطور عریان و انتقال بانک مرکزی ایران به توییتر
وقتی اعتبار همه چیز است
در یک اقتصاد مدرن اعتبار بانک مرکزی و دولت برای موفق و موثر بودن سیاستهای پولی و حفاظت از پول ملی همه چیز است. نفس استفاده از پول توسط مردم با وجود آگاهی به اینکه پول جز مجموعهای از اعداد در سیستم کامپیوتری بانکی یا تکه کاغذی بیارزش چیزی نیست، به اعتماد و اعتبار مرجع پول یعنی بانک مرکزی باز میگردد. اگر به این اعتبار خدشهای وارد شود ارزش پول در سراشیبی سقوط قرار گرفته و تورم اوج میگیرد. در موارد حاد اقتصاد در مسیر پولزدایی (demonetization) میافتد و مردم برای حفظ ارزش اموال خود در برابر تورم لجام گسیخته به هر دارایی از ارزهای خارجی تا طلا هجوم میبرند و پول ملی کمکم از مبادلات اقتصادی حذف میشود. مشابه این اتفاق را در بحران ارزی سال ۹۰-۹۱ شاهد بودیم که فعالان بازار از دریافت ریال خودداری کرده و مبادلات با استفاده از دلار صورت میگرفت.
امپراطور عریان
دولت روحانی و بانک مرکزی ایران این روزها تنها چیزی که ندارند اعتبار است. نه مردم، نه بازار و حتی نه خود دولتمردان حرفهای رییسجمهور، وزیران و رییس بانک مرکزی را در مورد اوضاع پولی کشور و بازار ارز جدی نمیگیرند. دولت ماههاست که از کاهش قیمت ارز و ضرر و زیان کسانی صحبت میکند که ریالهای خود را با دلار و طلا مبادله کردهاند. در عمل اما قیمت دلار رشدی خیرهکننده در مدتی کوتاه داشته که از نظر اندازه با سقوط ارزش پول ملی انتهای دولت احمدینژاد برابری میکند. دولت اما به جای قبول واقعیت و تلاش برای بازگرداندن اعتبار و اعتماد از دست رفته به استراتژی انکار روی آورده است. رییسجمهور و کابینه قیمتهای ۶ تا هفت هزار تومانی بازار آزاد برای دلار را اخبار جعلی میخوانند و صحبت از وضعیت خوب ارزی کشور میکنند. انکار اما برای دولتمردان اعتبار کسب نخواهد کرد و تنها پوچبودن نقش آنها و وعدههایشان را در شرایط امروز ایران نشان میدهد. رییسجمهور اگر چه از حساب ارزی و فروش ۱۰۰ میلیارد دلاری نفت در برابر واردات ۷۰-۸۰ میلیاردی کشور سخن گفته و شرایط ارزی کشور را مطلوب میخواند، اما بازار و مردم فهمیدهاند که یا چنین ارقامی واقعی نیستند یا دولت توان دسترسی به این پول را ندارد. امپراطور عریان است و همه میدانند که بازار پولی کشور ماههاست از دست دولت خارج شده است.
برج و باروهای پوشالی
از دست رفتن اعتبار دولت و پول ملی تنها در بازار و میان مردم نیست و بازیگران سیاست خارجی ایران را نیز به همان مقدار تحت تاثیر قرار میدهد. وقتی بانک مرکزی نتواند از جایگاه خود به عنوان بازیگر اصلی ساختار پولی کشور دفاع کند اعتبار آن به بازیگران و دولتهای خارجی منتقل میشود. در چنین شرایطی است که بازار و مردم بیشتر از آنکه گوششان به رییس بانک مرکزی و رییس جمهور ایران باشد، منتظر توییتهای رییس جمهور آمریکا خواهند بود و بازار داخلی تحت کنترل کامل عوامل خارجی در میآید. ابزارها و سیاستهای بانک مرکزی برج و باروهای اقتصاد کشور را میسازند و از آن محافظت میکنند. برج و باروهایی که امروز بیش از هر زمانی در دهه های اخیر پوشالی به نظر میآیند.
دونالد ترامپ امروز در مورد بازگشت دوباره تحریم های ایران تصمیم میگیرد. سوای اینکه رییس جمهور آمریکا چه تصمیمی بگیرد دولت و بانک مرکزی ماههاست که از اقتصاد ایران خارج شدهاند و بعید است که به زودی اعتبار خود را بازیافته و صحنه اقتصاد بازگردند. تا آن زمان ارزش پول ملی ایران در فید توییتر دونالد ترامپ تعیین میشود و نه در بلوار میرداماد تهران.