سیاست شهرِ شورایی تمامِ همّ خود را بر بازپسگیری قدرتِ از دست رفته میگذارد. افقش ساخت سنگرهای شهریست تا یک به یک جبهههای به یغما رفته را به قلمرو خود ضمیمه کند. بر این بستر اما باید پرسید شهری بدین گستردگی و ساکنانی با این تکثر چگونه تن به اداره شورایی میدهد؟ گویی مسایل شهری بهقدری متکثر و از نظر جغرافیایی پراکنده است که سخن از شهر شورایی مفری نمییابد جز تن دادن به قالب تثبیتشده شورای شهر.
دهونک اکنون فضا/زمانی است که نظم مسلط به زیست روزمره برخورد کرده است. این نظم آنچنان صلب است که ۸۰ سال سابقه سکونت را بیاعتبار میپندارد. آیا این حیرتآور نیست؟ در نگاه اول بله اما با اندکی مکث در منطق درونی فضای سلطه میتوان دریافت که اساساً چیزی غیر از این نمیتوانسته باشد.
نشست «برهههای جدید انباشت سرمایه» با سخنرانی مراد فرهادپور و محمد مالجو برگزار شد. در این نشست فرهادپور با توضیح مفهوم انباشت اولیه در ساختمان نظری مارکس، وجه اصلی آن را سلب مالکیت از عموم با ابزار فرااقتصادی(زور) عنوان کرد. مالجو نیز توضیح داد چگونه طی سه سال گذشته الگوی سلب مالکیت در حال دگرگونی است.
سيلويا فدريچی در كتاب خود «كاليبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت اوليه» (٢٠٠٤) ساحرهكشی را شالوده يك نظام سرمايهداری میداند كه زنان را محدود به خانه و وادار به بازتوليد نيروی كار بهعنوان كار اجباری بیاجرومزد میكند. او زمين اصلی مبارزه جنبش زنان را در وجه توسعه اين كار بازتوليدی قرار میدهد. اين يك افسانه پريان نيست كه صرفا درباره ساحرگان باشد. امروزه ساحرگان به ديگر زنان و شخصيتهای مرتبط قابل تعميماند: زنان درمانگر، قابلهها، زنان نافرمان، زنی كه جرئت میكند تنها زندگی كند، زنان جادوگری كه غذای اربابان را مسموم و بردگان را به شورش ترغيب میكردند. سرمايهداری از بدو پيدايش با خشم و ترور با اين زنان مقابله كرده است. فدريچی در كتاب «كاليبان و ساحره» سؤالاتی اساسی درباره اين چهره مظهر زنان میپرسد: چرا سرمايهداری از آغاز نياز داشت جنگی عليه اين زنان به راه بيندازد؟ چرا ساحرهكشی يكی از خشنترين و خاموشترين كشتارهای تاريخ بوده است؟ با محكومكردن اين زنان به چوبه دار چه چيزی قرار بود از صفحه روزگار حذف شود؟ چرا میتوان تناظری ميان آنها و بردگان سياهپوست مزارع در آمريكا برقرار كرد؟گفتوگوی حاضر به بهانه حضور او در نمايشگاه كتاب بوينوس آيرس با فدريچی انجام شده، كسی كه تاريخ ساحرگان را به كار خانگی زنان پيوند میزند و اين دو را در نسبت مستقيم با يكديگر میبيند. از نظر فدريچی «فعاليتهای مرتبط با بازتوليد همچنان زمينه بنيادی مبارزه زنان است، چنانكه پيش از اين در جنبشهای زنان دهه ٧٠ بوده و پيوند دارد با تاريخ ساحرگان».
بردهداری زنده است؛ حتی حالا و پس از گذشت بیش از 30سال از زمانی که آخرین کشورها، بهاستثنا کرهشمالی نیز بردهداری را غیرقانونی اعلام کردهاند. این همان حقیقت هراسآوری است که «شاخص جهانی بردهداری» در سال 2014 به ما گوشزد میکند. بله، شاید دیگر خبری از بردهداری سنتی نباشد، ادعایی که آنهم توسط کشور موریتانی به چالش کشیده میشود، اما شماری نزدیک به 36میلیون برده در سرتاسر جهان نشان از آن دارد که این پدیده باستانی امروز نقابی مدرن بر چهره زده است.