زیراسلایدر
مهناز دوبار در زمان حکومت قبلی افغانستان به وزارت امور زنان رفت. به گفتهی مهناز با کمک این وزارت در دادگاه درخواست تفریق از شوهرش را کرد. در یک قدمی جدایی از همسرش؛ اما طالبان بر افغانستان مسلط شدند: «پیش از آمدن طالبان فقط مانده بود که مهریهام را بدهد و شاهدان را ببریم و پای سند طلاق شصت کنیم.» اما ماهها است که به گفته مهناز دیگر کسی لای پروندهاش را در نهادهای قضایی باز نمیکند.
برای سيروان، بستن آدم روی كول، با بستن يک بار پلاستيک پيچ ۷۰ كيلویی روی كول، فرق زيادی ندارد... كار، وقتی سخت میشود كه كولبر، از كوه پرت شده، تير مرزبانی، به سر و شكمش خورده و مغز و رودههايش بيرون ريخته، دست و پا و كمرش شكسته .... وقتي با بیسيم خبر دادند كه حسام از كوه پرت شده، سيروان وقتی رسيد بالای سر حسام، حسام، تمام كرده بود. سيروان، تنها بود، سيروان بود و يك طناب بلند. حسام، سر نداشت. سرش تركيده بود. سيروان برگشت و از روستا كمک آورد كه جنازه را پتوپيچ كنند و مثل تنه بريده درخت، روی شيب كوه سُر بدهند.
گروههای اکتشاف نفت، بیوقفه در تالاب شادگان پیش میروند. و پرچمهای فتوحات خود را پیروزمندانه در جایجای هور بالا میبرند؛ پرچمهای کوچک قرمز و سفید در سمت راست جاده آبادان به ماهشهر. جاده از دل تالاب میگذرد و بعد از ماهها خشکیدگی با بارانهای آذرماه دوباره به محاصره آب درآمده است. گروههای نقشهبرداری با برافراشتن این پرچمها تالاب را برای گروههای بعدی لرزهنگاری نشانگذاری میکنند. لولههای بلند پلاستیکی که تا اعماق تالاب رخنه کرده و کابلهای چند کیلومتری زیر آب، حالا جایشان را به مرغابیها دادهاند. امسال مرغابیها راه گم کردهاند. و به جز معدودی کاکایی (پرندگان کنارآبزی) خبری از مرغابیها در این اطراف نیست.
«هر بار با زبیده مینشینیم، او اشک میریزد؛ من اشک میریزم. در حق او هم مثل بسیاری از هنرمندان ما ظلم شده و به حقش نرسیده است، پیدا کردن کسی مانند او سخت است. فکر نمیکنم کسی بتواند جای او را پر کند.» زبیده آزادی اغلب آوازهایی را میخواند که زنان در مراسم یا در هنگام کار، اجرا کردهاند و سینه به سینه به او رسیده است. از معدود زنانی است که در سیستانوبلوچستان از مجالس موسیقی سر در آورده و محدودیتهای زنان از سوی پدر، برادر و همسر را نداشته است. زبیده ۵۵ ساله حالا ۵ دختر و یک پسر دارد. او حتی زمانی که فرزند آخر خود را باردار بوده، برای اجرا همراه موسی بلوچ به خارج از ایران رفته است.
حکومت در هر جامعهای بزرگترین دستاورد هر جامعه است. این جمله را وقتی میتوانیم بهتر درک کنیم که مفهوم استبداد شرقی را بررسی میکنیم. در واقع حکومت در ایران برای اداره و انتظام مصرف آب به وجود آمده و دولت از قدیم «بزرگترین میراب» بوده است. بنابراین راهحل کنارگذاشتن حکومت از حل معادله آب نیست، بلکه راهکار بازتعریف مجدد سیاست بر مبنای آب و محیط زیست است.
پیام زیرگذر میدان ولیعصر این است که با همراه خودتان بنشینید، نفسی تازه کنید و بروید. پیام، پیام گفتوگو و دیدار و جمعشدن نیست. پیام عبور و رفتن است و دقیقاً برعکس این فضا در محوطه تئاتر شهر وجود دارد. محیطی که برای این همزیستی مساعد است و تنوع فضایی و امکان نشستن سرتاسری از ویژگیهای آن است. حال که در آستانه از دست دادن این فضای عمومی هستیم، چه چیزی جای آن را خواهد گرفت؟ چه چیزی به جای این دریغ به مردم شهر داده میشود؟ چه چیزی غریبگی ما را کمتر خواهد کرد؟
با حس خوشحالی صبح وقت به دانشگاه رفت؛ اما وضعیتی که در دانشگاه سمنگان دید، برایش غیر قابل باور بود. محدودیتهای زیادی که به گفتهی مینا، یک لحظه او فکر کرد به جای غیر از دانشگاه آمده است: «ما حیران مانده بودیم نکند ما به جای اشتباه آمده باشیم چون دختران با پوشش قبل نبودند. همه لباسهای سر تا پا به رنگ سیاه و فراخ به تن داشتند و فقط چشمهای شان به بسیار مشکل نمایان بود گویا کسی بهجبر برای شان پوشانده بود گاهی رویشان را باز میکردند وگاهی با دیدن نیروی طالبان بسته.»
طی نیم قرن گذشته بیش از ۸۰ میلیون نفر در سراسر جهان تنها به واسطه ساخت سدهای مخزنی مجبور به جابهجایی از محل زندگی خود به مکانی دیگر شدهاند. اگرچه دادههای دقیقی در خصوص «مهاجرت تحمیلی» یا همان «آوارگی» مردم محلی به واسطه ساخت سدهای مخزنی در ایران در دسترس نیست، اما برخی پژوهشهای انجام شده بیانگر این است که طی ۸ دهه گذشته زندگی بیش از دو میلیون نفر از مردم ایران نیز تحت تاثیر سدسازی قرار گرفته است.
آمار و تحقیقات و گزارشهای سازمانهای بینالمللی نشان میدهد که گروه طالبان از بدو ظهور تا هنوز، نه تنها ناجی کودکان افغانستان نبودند بلکه بزرگترین دشمن کودکان این سرزمین هستند. طالبان در طول جنگهای پراکنده و نظامیشان در افغانستان همیشه از کودکان به عنوان سرباز استفاده کردند. طالبان ۷۲ پسربچه را که تعدادی از آنها فقط هشت سال سن داشتند استخدام و در حملات انتحاری از آنها به عنوان سرباز فدایی استفاده کردند.
لاكلائو فيلسوف و نظريهپرداز سياسی چپگرای آرژانتينی در سال ۲۰۰۵ كتاب «درباره عقل پوپوليست» را منتشر كرد. او در اين كتاب صورتبندی متفاوتی از مفهوم پوپوليسم ارايه میدهد و به دفاع از مردم (پوپولوس) میپردازد. انتشار اين كتاب همان زمان به بحثهای مفصلی در همان اردوی چپگرايان دامن زد كه يك نمونهاش انتقادهای تند و تيز اسلاوی ژيژک، فيلسوف و نظريهپرداز چپگرای اسلونيايی بود كه با پاسخهای لاكلائو همراه شد. اكنون با گذشت ۱۵ سال، مراد فرهادپور، به همراه جواد گنجی اين كتاب را با عنوان «پوپوليسم: درباره عقل پوپوليستی» ترجمه كردهاند.