skip to Main Content
روزگار آواز خوان رودخانه‌های وحشی
جامعه زیراسلایدر فرهنگ

گزارشی از زندگی زبیده آزادی و شرایط او بعد از سیل دی ماه در سیستان و بلوچستان

روزگار آواز خوان رودخانه‌های وحشی

 «هر بار با زبیده می‌نشینیم، او اشک می‌ریزد؛ من اشک می‌ریزم. در حق او هم مثل بسیاری از هنرمندان ما ظلم شده و به حقش نرسیده است، پیدا کردن کسی مانند او سخت است. فکر نمی‌کنم کسی بتواند جای او را پر کند.» زبیده آزادی اغلب آوازهایی را می‌خواند که زنان در مراسم یا در هنگام کار، اجرا ‌کرده‌اند و سینه به سینه به او رسیده است. از معدود زنانی است که در سیستان‌و‌بلوچستان از مجالس موسیقی سر در آورده و محدودیت‌های زنان از سوی پدر، برادر و همسر را نداشته است. زبیده ۵۵ ساله حالا ۵ دختر و یک پسر دارد. او حتی زمانی که فرزند آخر خود را باردار بوده، برای اجرا همراه موسی بلوچ به خارج از ایران رفته است. 

اهالی چاهان دی‌ماه امسال با صدای باران خوشحال شده و خندیده بودند. زبیده هم از شادی «نازینک» خوانده بود؛ خیال می‌کرد چند هفته بعد، باران گیاهان جلوی خانه را سبز می‌کنداما ساعتی بعد سقف خانه‌اش به چکه افتاد. در اقلیم خشک سیستان و بلوچستان هیچ گاه کسی به فکر استحکام خانه‌ها در برابر سیل و سیلاب نبوده است و خانه‌های گلی روستا، با بارش‌های طولانی‌مدت به‌سرعت از پا در می‌آیند. پس از باران دی‌ماه که خسارت زیادی به خانه‌ها وارد شد، زبیده آزادی مانند بقیه اهالی روستای چاهان نیکشهر، توان مالی تعمیر سقف خانه‌اش را نداشت بنابراین همان زمان تصاویر خانه و سقف تخریب شده‌اش را برای محمد بلوچ‌زهی، بخشدار مرکزی نیکشهر فرستاد تا شاید کمکی برایش فرستاده شود.

در بلوچستان بسیاری زبیده را به عنوان زنی آوازخوان می‌شناسند اما وقتی محمد بلوچ‌زهی برای کمک به او با مسئولان ارشاد سیستان‌و‌بلوچستان تماس گرفت، شناخت چندانی از این هنرمند نداشتند. به او گفته شد تا برای دریافت کمک نامه ارسال کند. نامه‌ای هم نوشته شد اما بی‌نتیجه ماند. صندوق اعتباری هنر هم که از سال‌های گذشته سیاست شناسایی هنرمندان را در پیش گرفته، سرانجام حدود دو سال قبل، پس از رسانه‌ای شدن وضع زبیده آزادی برای او پرونده تشکیل داد. آنطور که بلوچ‌زهی می‌گوید هنرکارت زبیده بیش از یک سالی است که صادر شده و هر ماه حدود ۴۰۰ هزار تومان به عنوان مقرری به آن واریز می‌شود ولی هنوز به دست او نرسیده است، بنابراین نمی‌تواند از آن استفاده کند و دست کم سقف خانه خود را تعمیر کند. «پس از تغییر مدیران صندوق هم برای پیگیری و دریافت کارت زبیده با آنان تماس گرفتم اما باز هم به نتیجه نرسیدم.» پیش از این از سوی مسئولان وعده اجرای زبیده در یکی از سالن‌های حرفه‌ای تهران و حتی ضبط آثارش داده شده بود ولی در این‌باره هم هیچ اقدامی نشد .«حالا هم که مدیران تغییر یافته‌اند و پاسخ ما را نمی‌دهند.»

مجوز اجرا نمی‌دهند
زبیده آزادی فعلا از کمک‌های وزارت فرهنگ و ارشاد ناامید شده و به تسهیلات بنیاد مسکن برای جبران خسارت سیل به روستاییان دل خوش کرده و در صورت پرداخت تا پایان سال، خانه را تعمیر می‌کند اما مشکل او فقط تعمیر خانه نیست. در این سال‌ها خشکسالی، بارش‌های ناگهانی و شدید و این دو سال آخر کرونا زندگی و درآمد همه را تحت تاثیر قرار داده است. در حالت معمول اگر زبیده می‌توانست مانند گذشته‌های دور که همراه موسی بلوچ، دونلی‌نواز معروف سیستان‌و‌بلوچستان می‌رفت، اجرا داشته باشد حتما شرایط بهتری برای او رقم می‌خورد. زبیده آزادی این سال‌ها افسرده و خانه‌نشین شده و بارها گفته به دلیل دوری از موسیقی بیمار است و اگر اجرا داشته باشد، حالش بهتر می‌شود. عیسی بلوچ، پسر موسی بلوچ که در دونلی‌نوازی راه پدر را ادامه می‌دهد، به «پیام ما» می‌گوید: «برای دریافت مجوز اجرا به همراه زبیده اقدام کرده‌ام اما مجوز نمی‌دهند. سه سال پیش هم قرار بود برای اجراهای خارج از کشور برویم، حتی برایشان فیلم فرستادیم اما با شیوع کرونا همه چیز کنسل شد.» او البته وضعیت تمام هنرمندان سیستان‌و‌بلوچستان را ناامیدکننده توصیف می‌کند؛ هنرمندانی که در دورترین فاصله از پایتخت به گوشه‌نشینی دچار شده‌اند و برای بدیهی‌ترین نیازهای زندگی‌شان در جنگی نابرابرند. «هر بار با زبیده می‌نشینیم، او اشک می‌ریزد؛ من اشک می‌ریزم. در حق او هم مثل بسیاری از هنرمندان ما ظلم شده و به حقش نرسیده است، مثل پدرم که نی‌نواز حرفه‌ای بین‌المللی بود ولی مجبور شد مسافرکشی کند و این کار جانش را گرفت. زبیده هنرمند بی‌نظیری است و زندگی سختی دارد. پیدا کردن کسی مانند او سخت است. فکر نمی‌کنم کسی بتواند جای او را پر کند.» زبیده آزادی اغلب آوازهایی را می‌خواند که زنان در مراسم یا در هنگام کار، اجرا ‌کرده‌اند و سینه به سینه به او رسیده است. از معدود زنانی است که در سیستان‌و‌بلوچستان از مجالس موسیقی سر در آورده و محدودیت‌های زنان از سوی پدر، برادر و همسر را نداشته است. زبیده ۵۵ ساله حالا ۵ دختر و یک پسر دارد. او حتی زمانی که فرزند آخر خود را باردار بوده، برای اجرا همراه موسی بلوچ به خارج از ایران رفته است. فاروق رحمانی، نوازنده و پژوهشگر موسیقی سیستان‌و‌بلوچستان البته معتقد است که محدودیت‌ها برای زنان سیستان‌و‌بلوچستان نسبت به گذشته بیشتر شده است. او به «پیام ما» می‌گوید: «انگار هر چه جلوتر می‌رویم و به اصطلاح پیشرفته‌تر می‌شویم، فضای حاکم بر موسیقی زنان این منطقه بسته‌تر می‌شود. مجالس کمتر شده و وجود گوشی‌های تلفن همراه دوربین‌دار هم باعث شده که زنان کمتر در مجالس حضور پیدا ‌کنند. شرایط بد هنرمندان سیستان‌و‌بلوچستان به این دلیل است که قبلا مردم دوستدار فرهنگ و هنر بودند و مجالس موسیقی بیشتر بود ولی حالا این عشق و علاقه کمتر شده است. خودم گاهی برای کسب درآمد در رستوران موسیقی اجرا می‌کنم ولی مثلا زبیده آزادی نمی‌تواند این کار را انجام دهد. هیچ کدام از دولت‌ها هم تا به حال به هنرمندان کمکی نکرده‌اند و نخواهند کرد. کرونا هم برایشان شرایط بهتری را فراهم کرده است تا دیگر فرهنگی نباشد.»

همچنین بخوانید:  در فرزندآوری کار را به تاخیر نیاندازید

آوازهایی برای طبیعت
روستای چاهان نیکشهر، از توابع بخش مرکزی شهرستان نیکشهر در استان سیستان‌و‌بلوچستان ایران است که حدود ۳۰۰ نفر جمعیت دارد و زندگی این زن هنرمند هم مانند همه چاهانی‌ها، باید از راه کشاورزی و دامداری تامین شود. او برای مصارف خانگی‌اش یک باغچه کوچک جلوی خانه دارد و سه-چهار راس بز و گوسفند. باران که ببارد، چراگاه‌ها سبز می شوند؛ باغچه کوچک کنار خانه‌ها بار می‌دهد و دسترسی مردم به آب بیشتر و وضع ذخیره‌های آبی هم بهتر می‌شود. دام‌ها سیرابند و چرای خوبی هم دارند ولی از سال ۹۸ به دنبال تخریب بندسارها (خاکریزهایی برای مدیریت آب سیلاب) بر اثر سیل، آب باران به جای ذخیره شدن، روانه روستاها می‌شود؛ به خانه‌ها خسارت وارد می‌کند و برای فصل بهار و تابستان آنها نیز ذخیره‌ای نمی‌ماند در چنین شرایطی مردم از همان کشاورزی و دامداری محدود هم باز می‌مانند. به گفته بخشدار نیکشهر، منطقه نیکشهر رودخانه‌های زیادی دارد که اغلب به رودخانه‌های وحشی معروف هستند چرا که به طور کاملا غیرمنتظره طغیان می‌کنند و خوی ویرانگری در آنها وجود دارد. «رود گنگ که از کنار نخلستا‌ن‌های نیکشهر می‌گذرد به همین علت نام‌گذاری شده است. این رود در بارندگی‌ها به شدت طغیان می‌کند و به قدری خشن است که آدم‌ها را به وحشت می‌اندازد.» همین رودها همه تاسیسات روستایی از جمله خطوط انتقال آب و برق را در خود جای داده‌اند و در زمان سیل علاوه بر ارتباط روستایی، خطوط انتقال آب و برق نیز دچار مشکل می‌شود. طبق بررسی‌های راهداری‌و‌حمل‌و‌نقل‌جاده‌‌ای جنوب استان سیستان‌و‌بلوچستان در جریان سیل دی‌ماه حدود۸۰ محور آسیب دید و به ۲۷۷ ابنیه فنی و آب رو و پل نیز آسیب جدی وارد شد. بلوچ‌زهی معتقد است اگر بندسار رودخانه‌ها تعمیر شوند، اقتصاد خانوارهای این بخش از سیستان‌و‌بلوچستان اگرچه بسیار محدود ولی تامین می‌شود.
شاید به دلیل تاثیر زیاد خشکسالی در زندگی مردم این منطقه، طبیعت در آنچه زبیده آزادی همواره خوانده هم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. او ترانه معروفی درباره حیات رودخانه‌های منطقه دارد که آن را بیشتر در حضور مهمانان رسمی می‌خواند و بلوچ‌زهی، از این ترانه به عنوان «لرونگی» نام می‌برد. «لرونگی» حکایت حیواناتی است که از خرمای نخل کف رودخانه تغذیه و هسته‌هایش را همانجا پراکنده می‌کنند. هسته‌ها بعد از مدتی در کف رودخانه سبز می‌شود و این چرخه ادامه دارد؛ رودخانه به حیوان غذا می‌دهد و حیوان در تکثیر گونه‌های گیاهی در کف رودخانه نقش دارد. زبیده آزادی «زهیروک» و «لیکو» از مقام‌های موسیقی سیستان‌و‌بلوچستان را خوب می‌داند ولی «نازینک» را بیشتر از همه می‌خواند. این آوازها را از کودکی در دامن مادربزرگ فراگرفته و بارها با موسی بلوچِ دونلی‌نواز به اجراهای خارج از ایران رفته است ولی در این ۹ سال با مرگ موسی در حادثه رانندگی، ورق برگشته است.
آغاز همکاری این دو به ۳۰ سال پیش برمی‌گردد؛ زمانی که زبیده در مراسم عروسی یکی از اهالی چاهان صدای دونلی موسی که «نازنیک» می‌نواخت را شنید. از سر ذوق جلوتر رفت و با «صوت و نازینک»، از زلف یار و عروس خواند و دامادی که پس از آب‌تنی در رودخانه، سوار بر شتر به دنبال عروس می‌رود. نتیجه این آشنایی حدود دو دهه همکاری هنری، اجرا در کشورهای مختلف از جمله ایتالیا، فرانسه و سوئیس و معرفی موسیقی سیستان‌و‌بلوچستان بوده است. موسیقی در فرهنگ سیستان‌و‌بلوچستان گونه‌های مختلفی دارد؛ موتک آواز سوگواری زنان است و لیلو، موسیقی که کودک را می‌خواباند که هر دو در مقام لیکو شکل می‌گیرند. به آوازهای مختلف مراسم ختنه‌سوران و مراحل گوناگون عروسی، وصف طبیعت، یار و دیار و دلتنگی؛ سالُنک، سوت (صوت) یا نازینک و غیره گفته می‌‌شود. گوآتی موسیقی درمانی است و فرم‌های مقامی زهیریک و زهیروک برای بیان نوعی از اندوه به‌کار برده می‌‌شود. اغلب این فرم‌ها وسیله‌ای برای بیان شعر و روایت‌های بومی منطقه است؛ هانی و شی مرید، دُدا بالاچ، میر کَمبر، لالا و گرانازو از معروف‌ترین این روایت‌ها‌ هستند.

همچنین بخوانید:  برنامه‌ریزی شهری مشارکتی: بارسلونا نمونه موفق و امید‌بخش
0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗