ویروس، شکنندگی قرارداد اجتماعی را عریان میسازد
آخرین سرمقاله هیات تحریریه روزنامه تایمز مالی تعجب بسیاری را برانگیخت. در این نوشته دبیران تایمز مالی که از قدیمیترین رسانههای جهان لیبرال است، ایدههایی را مطرح میکنند که تا پیش از بحران ویروس کرونا عمده برنامههای چپ نو در غرب از جرمی کوربین در انگلستان تا برنی سندرز در آمریکا تلقی میشدند؛ همانند مالیات ثروت و کنترل سرمایه. این در حالی است تا چند هفته قبل بسیاری از مقالههای تایمز مالی به حمله و نقد این ایدهها اختصاص یافته بود. ترجمه سرمقاله تایمز مالی را در میدان بخوانید.
مقدمه مترجم: این یادداشت دیروز تحریریه فایننشیال تایمز بهعنوان موضع کل روزنامه است و نه یک فرد خاص، و از این جهت معنای عجیب و جذابی دارد: اینکه روزنامهای با چنین جایگاهی در بیزینس بزرگ و سرمایهداری غرب چنین چرخشی به سمت صوری از سیاست چپ بهسبک دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ کرده است. بحران سلامت عمومی در این روزها چنان نظامهای مستقر را تهدید کرده که بازگشت به «وضع موجود پیشین» یا «کسبوکار همیشگی» خیالی واهی است. سرمقاله علیه سیاستهای «چهار دهه پیش» استدلال میکند، همان سیاستهایی که نام معروف آن «نئولیبرالیسم» است.
***
اگر این جهانگیرشدن کووید-۱۹ یک جنبه امیدبخش داشته باشد، این است که حسی از باهمبودن به جوامع قطبیشده تزریق کرده است؛ اما این ویروس، و تعطیلشدنهای اقتصادیِ لازم برای نبرد با آن، درعینحال نوری خیرهکننده بر نابرابریهای موجود میتاباند ـــ و حتی نابرابریهای جدید خلق میکند. در ورای شکستدادن این بیماری، آزمون بزرگی که همه کشورها بهزودی با آن روبهرو خواهند شد این است که آیا احساسات و تلقیهای فعلیِ از هدف مشترک به جامعه پس از بحران شکل خواهد داد یا نه. همچنان که رهبران غرب در دوره رکود بزرگ، و پس از جنگ جهانی دوم، دریافتند، اگر خواهان فداکاری جمعی هستیم، باید قراردادی اجتماعی پیشکش کنیم که به نفع همگان باشد.
بحران امروز دارد عیان میسازد که کشورهای ثروتمند تا چه اندازه از تحقق این آرمان بازماندهاند. به همان میزان که نبرد برای مهار این پاندمی پرده از ناآمادگیِ نظامهای سلامت برداشته است، شکنندگی اقتصادهای بسیاری کشورها را هم عیان کرده است و دولتها دستوپا میزنند تا جلوی ورشکستگیهای تودهای را بگیرند و از پس بیکاری تودهای برآیند. بهرغم فراخوانهای الهامبخش به بسیج ملی، واقعیت این است که در این ماجرا ما همه با هم نیستیم.
تعطیلشدنهای اقتصادی دارد بزرگترین بها را بر کسانی تحمیل میکند که وضعشان قبلاً هم از همه بدتر بوده است. یکشبه، میلیونها شغل و اسباب معیشت در گردشگری و پذیرایی، سرگرمی و بخشهای مرتبط از دست رفته است، درحالیکه تنها مایه رنجش کارگرانِ دانشی یا متخصص که درآمد بهتر دارند کارکردن از خانه است. از آن هم بدتر، کسانی که در شغلهای کممزد کار میکنند و هنوز میتوانند کار کنند اغلب دارند جان خود را به خطر میاندازند ـــ کارگران تیمارداری و پرستاری و پشتیبانی سلامت، ولی همچنین کسانی که قفسههای اجناس را پر میکنند، رانندگان پیک و تمیزکاران.
بودجه غیرعادی دولتها در پشتیبانی از اقتصاد، هرچند ضروری است، از جهاتی اوضاع را وخیمتر خواهد کرد. هدایت کمک مالی به کارگران دارای مشاغل فاقد ایمنی و ثبات بالاخص برای کشورهایی دشوار شده است که اجازه دادهاند یک بازار کار نامنظم و متزلزل ظهور کند. در این اثنا، اقدام بانکهای مرکزی برای شلکردن وسیع سیاستهای پولی فقط به ثروتمندان بهرهمند از دارایی کمک خواهد کرد. در پس همه اینها، خدمات عمومیِ فاقد تأمین مالی کافی زیر بار کاربست سیاستهای بحران کمر خم میکنند.
شیوهای که ما از طریق آن علیه این ویروس جنگ بهراه میاندازیم به نفع عدهای ولی به خرج دیگران است. قربانیان کووید-۱۹ تا حد وسیعی سالخوردگاناند؛ اما بزرگترین قربانیان تعطیلیها جوانان و افراد فعالاند، همان کسانی که از آنها خواسته شده تا آموزش و تحصیل خود را به حالت تعلیق درآورند و از درآمد عزیز چشمپوشی کنند. فداکاری اجتنابناپذیر است، اما هر جامعهای باید نشان دهد چگونه برای کسانی که سنگینترین بار تلاشهای ملی را بر دوش میکشند جبران مافات خواهد کرد.
اصلاحات رادیکال ـــ معکوسکردن جهتگیری غالب سیاستگذاری در چهار دهه گذشته ـــ را باید روی میز بگذاریم. دولتها مجبور خواهند شد نقشی فعالانهتر در اقتصاد برعهده بگیرند. آنها باید خدمات عمومی را بهدیده سرمایهگذاری بنگرند و نه بهدیده بدهی و آسیبپذیری، و به جستجوی راههایی برآیند تا بازارهای کار را کمتر بیثبات و ناامن سازند. بازتوزیع بار دیگر در دستورکار قرار خواهد گرفت و امتیازات سالخوردگان و ثروتمندان مورد پرسش. سیاستهایی که تا همین اواخر نامتعارف و مرکزگریز بهشمار میرفتند، نظیر درآمد پایه و مالیات بر ثروت، بهناچار وارد بحثها خواهند شد.
تدابیر تابوشکنی که دولتها دارند اتخاذ میکنند تا کسبوکارها و درآمدها را در طول دوره تعطیلی سرپا نگه دارند، بهدرستی با آن نوع اقتصاد دوره جنگ مقایسه میشود که کشورهای غربی چندین دهه است تجربه نکردهاند. شباهتها حتی از این هم پیشتر میرود.
رهبرانی که جنگ را بردند منتظر پیروزی نماندند تا برای آنچه از پی خواهد آمد برنامهریزی کنند. فرانکلین دی روزولت و وینستون چرچیل چارتر آتنالنتیک را در سال ۱۹۴۱ صادر کردند که مسیر سازمان ملل را هموار ساخت. بریتانیا گزارش بِوِریج را در سال ۱۹۴۲ انتشار داد، یعنی پایبندیاش به یک دولت رفاه همگانی. سال ۱۹۴۴، کنفرانس برِتن وودز معماری مالی جهان پس از جنگ را طرح ریخت. امروز به همین نوع دوراندیشی نیاز داریم. در ورای جنگ سلامت عمومی، رهبران حقیقی هماکنون دست به بسیج خواهند زد تا برنده صلح شوند.