در آن سوی این اهرام مدرن، این پتروشیمیها و شهرکهای زیبا در ماهشهر (و البته دیگر شهرهای نفتی)، کوخها و دخمههایی هستند که در آن مردمی بر تلی از «فقر مطلق» و بدبختی و بیچارگی تمام زندگی میکنند.
در مخزن را که باز میکنند، صدای سرفه هم بلند میشود، سرفه پشت سرفه. نفسش بالا نمیآید. برایش آب میآورند، روی لبه سکو مینشیند. کمی که میگذرد، اسکناسها را دوباره دستش میگیرد و میرود سراغ مشتری. آن ساعت از روز پمپبنزین شلوغ است، بوی بنزین امانش را بریده، نه فقط بوی تند و تهوعآور بنزین که دود ماشینها. ماشینهایی که یک لحظه خاموش نمیشوند. از ٨ صبح تا ٤ بعد از ظهر که شیفتاش تمام میشود، ماجرا همین است.
خصوصیسازی صنایع پتروشیمی بخش بزرگی از خصوصیسازیهای دهههای اخیر کشور را تشکیل میدهد. بنا بر آمار سازمان خصوصیسازی تقریبا 99 درصد شرکتهای پتروشیمی فعال در ایران تاکنون خصوصی شده و 20 درصد کل خصوصیسازیهای انجام شده در کشور متعلق به صنعت پتروشیمی بوده است. رامین مسلمیان در این یادداشت با توجه به حجم عظیم خصوصیسازیهای انجام شده در صنایع پتروشیمی با نگاهی به وضعیت این صنایع، نمونهای را از پروسه خصوصیسازی در کشور ارائه میدهد.
دوهزار و ٢٠٠نفر با نفسهای بریده روی زمینهای آلوده، ذرت و یونجه میکارند و زمینِ زیر پایشان و روزگارشان، سیاه مثل آبیِ آسمانی که هیچ پیدا نیست.