زندگی، برای بسیاری از ما، بنبستی بدون راه گریز است. زندگی در تعلیق یعنی میان راههای مختلفی که به مخیله میآیند معلق و شناور هستیم، راههایی که همه گویی سرابی بیش نیستند و تا به آنها نزدیک میشویم ناپدید میشوند. آیا این معلق بودن آن چیزی است که ما را به هم پیوند میدهد؟
نابرابریها و ظلم و ستمها تنها با زور ممکن نمیشوند. و حاکم ساختن و مشروعیتبخشیدن نظامهای تبعیضآلود نیازمند ایدئولوژی و تصوراتی است که انسانها را قانع سازد آنچه رخ میدهد نه تنها نابرابری، بیعدالتی و ظلم و ستم نیست که عین عدالت، منطق و عقلانیت است.
هولوهراسی که این روزها در آن زندگی میکنیم، برای بسیاری از ما شاید در نوع خود جدید باشد. نگرانی و اضطراب روز به روز بیشتر میشود و مدام از خودمان میپرسیم چه زمانی اوضاع به حالت عادی برمیگردد؟
کرونا اقشار فقیر و به حاشیه رفته جامعه را بیشتر تهدید می کند. مطالعات نشان دادهاند که بیماریهای اپیدمیک احتمال بیشتری دارد که افراد فقیر را-به نسبت دیگر طبقات اجتماعی- گرفتار کند.
در آن سوی این اهرام مدرن، این پتروشیمیها و شهرکهای زیبا در ماهشهر (و البته دیگر شهرهای نفتی)، کوخها و دخمههایی هستند که در آن مردمی بر تلی از «فقر مطلق» و بدبختی و بیچارگی تمام زندگی میکنند.