«بزن به حساب»؛ این جمله آدمهایی است که خورد و خوراکشان هم قسطی شده است. این گزارش به روایت مواجهه سوپرمارکتها با این افراد میپردازد.
«بفرمایید استند فروش ویژهمان را ببینید. قیمتها باورنکردنی شدهاند. حراج هم فقط تا آخر هفته است.» دختر جوان با خوشرویی سمت استند لوازم بهداشتی راهنماییام میکند. کرم، شوینده صورت، لوسیون و چند قلم دیگر همگی از یک برند معروف آلمانی هستند که اتفاقاً شناخته شده و بین مردم جا افتاده است. بالای استند، علامت فروش ویژه دیده میشود و کنار هر طبقه درصد تخفیف را درشت نوشتهاند، انصافاً هم وسوسهانگیز است. چه کسی است که حراج ۵۰ و ۷۰ درصد را ببیند و ترغیب نشود حداقل نگاهی بیندازد؟
پرویز صداقت در گفتوگوی حاضر ابتدا توصیف کلی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران بعد از دو تکانه ارزی و تحریمها تصویر میکند و توضیح میدهد که به دلیل گرهگاههای ساختاری راهکارهای فوری مانند افزایش دستمزد و کارتهای خرید کالا نمیتواند هیچ گشایشی در وضعیت معیشتی عموم مردم ایجاد کند. او معتقد است، برای مقابله با تورم باید هرچه بیشتر بخش بزرگی از مایحتاج و نیازهای ضروری را از حوزه بازار و حوزه کالاشدگی جدا کرد. صداقت این ضرورت را در چشمانداز سیاستگذاری کنونی ناممکن میداند و با همین رویکرد معتقد است، خود مزدبگیران و گروههای فرودست باید مسائلی مثل رایگانسازی آموزش، خدمات بهداشتی و درمانی و ... را در دستور کار مطالبات خود قرار بدهند. این راه حلهای جمعی ابتدا به شکل عصیان خودش را نشان میدهد اما در عمل میتوانند دستورکار جایگزین و بدیل را در برابر مسائل فعلی مطرح کنند.
باید یک تصمیم نهایی گرفته شود. اگر این را بپذیریم که دشمن خارجی بحران و تورم ایجاد میکند، ناگزیر از توجه به نیروی کار و مردم و اصلاح جامعه خواهیم بود. ما برای این التماس نمیکنیم، دولتها برای بقای خودشان باید این کار را بکنند. باید جلوی فساد و اختلاس گرفته شود، رانت محدود شود و از بین برود. اقتصاددانهای دولت باید راهکارها را ارائه دهند، و اگر نمیتوانند، به اقتصاددانهای مردمی روی آورند.