در روزهایی که همه نگران ابتلا به کرونا هستند، کودکانی که مجبورند در خیابانها کار کنند و زبالهها را بگردند چگونه روزگار میگذرانند و از خودشان در برابر کرونا محافظت میکنند؟
«بفرمایید استند فروش ویژهمان را ببینید. قیمتها باورنکردنی شدهاند. حراج هم فقط تا آخر هفته است.» دختر جوان با خوشرویی سمت استند لوازم بهداشتی راهنماییام میکند. کرم، شوینده صورت، لوسیون و چند قلم دیگر همگی از یک برند معروف آلمانی هستند که اتفاقاً شناخته شده و بین مردم جا افتاده است. بالای استند، علامت فروش ویژه دیده میشود و کنار هر طبقه درصد تخفیف را درشت نوشتهاند، انصافاً هم وسوسهانگیز است. چه کسی است که حراج ۵۰ و ۷۰ درصد را ببیند و ترغیب نشود حداقل نگاهی بیندازد؟
ربابه محمدزاده تنها خبرنگار زن معلول در استان مازندران است. او ۱۳سال است روزی صدها پله را برای انجامدادن کارش بالا و پایین میرود: «اصلاً همین پله، یکی از بزرگترین چالشهای ماست. خیلی از معلولان خانهنشینند؛ بدون شغل و ناامید.»
سالانه بیش از250 میلیارد لیتر آب معادل 250 میلیون متر مکعب برای صادرات 500 هزار تن هندوانه مصرف میکنیم. برای اینکه به تصویر روشنتری برسیم 250 میلیون متر مکعب آب مجازی را با حجم آب سد کرج مقایسه کنید که حدود 205 میلیون متر مکعب است. به عبارت دیگر ایران سالانه فقط از طریق هندوانه حجمی برابر با سد کرج، آب صادر میکند.
اینجا هیچ کاری جواب نمیشود. دامهایمان به خاطر خاک کارخانه دائم مریضی میگیرند. کشاورزی میکنیم اما گرد و خاک کارخانه محصولاتمان را میسوزاند. عدس و نخود میکاشتیم اما محصول نمیداد. خرجمان درنمیآید. بچههای کوچک هم دائم مریضند.
اینجا مریضیهای پوستی زیاد است. آب را با تانکر میآورند. بعضی وقتها شور است. همیشه معدهمان درد میکند. دهان خود ما و بچههایمان همیشه زخم است. حمام رفتنمان هم مصیبت است. سر و تن بچهها را هفتهای یک بار به زور میشوییم. حیوانهایمان هم همیشه تشنهاند.
ورزشکاران معلول هم از بیکاری رنج میبرند. برای اغلب آنها شغل ثابتی وجود ندارد و از بیمه و قراداد هم محرومند و هیچ امنیتی به لحاظ شغلی ندارند. بسیاری از معلولان وقتی برای استخدام مراجعه میکنند در آزمایشهای پزشکی رد میشوند.