فقر با دمکراسی ارتباط مستقیم دارد و مردم هرچه فقیرتر شوند به جای آن که خواستههای خود را از کانال دموکراسی دنبال کنند به سمت شورش و پایین کشیدن دولتهای نالایق حرکت میکنند و جامعهای که در آن فقر زیاد باشد امکان تحقق دموکراسی در آن محدود است.
اولین قانونهای حمایتی از زنان را با قانون حمایت از بردهها مقایسه میکنند زیرا هر دو دسته قوانین از انسانهایی حمایت میکرد که دارایی گروهی دیگر محسوب میشدند. زنان نیز مانند بردهها دارایی پدران و برادران و سپس همسران بودند. بعد از حضور زنان در محلهای کار، در ساعتهای کاری در اختیار مدیران و دارایی آنان بهحساب میآمدند. تا دهه ۲۰ میلادی به زنان گفته میشد که اگر پیشآمدهای جنسی اجتنابناپذیر و محتمل در محیط کار را نمیتوانند مدیریت کنند یا باید با آن کنار بیایند یا از کارشان استعفا دهند. قبل از دهه هفتاد میلادی، برای اشاره به آزار جنسی علیه زنان از واژههای استعاری و نامتناسب استفاده میشد اما زنان کارگر و کارمند در ردههای مختلف میدانستند که با چه چیزی مواجه هستند.
نوام چامسکی را اکنون یکی از بزرگترین فیلسوف های دنیا میدانند که آرا و نظرات او همواره مورد توجه کانونهای تئوریک و محافل سیاسی جهان قرار دارد. چامسکی در این گفتوگو، از جدیدترین و پیچیدهترین صنایع سرمایهداری معاصر، یعنی «صنعت روابط عمومی»، سخن گفته و لایههای پنهان و کارکردهای عملی این صنعت را برای «مهندسی رضایت» در عامه مردم واکاوی نموده است. او میگوید از منظر لیبرالها «باید مردم را طوری منحرف کرد که در حد بیننده باقی بمانند.»
من نمیدانم چه تصمیمی باعث شد پیکتی کتاب جدیدش را به شکل فعلی منتشر کند، ولی در کل این کتابی نیست که انتظار داشتیم. بلکه بر عکس، نسخۀ نسبتاً بازبینی شدهای است از کتابی که اولین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. البته منظورم از نسبتاً، «خیلی کم» است. حتی دادههای جداول در بیشتر قسمتها به روز نشدهاند و در بسیاری موارد اطلاعاتی برای بعد از ۱۹۹۵ موجود نیست.