خصوصیسازی امید
مخاطرات و فرصتهای پروژه خصوصیسازی امید چیست؟ حسین راغفر و نعمتالله فاضلی در نشستی با عنوان «بیمها و امیدها در جهانی پرمخاطره» تصویری از چیستی این طرح در شرایط اقتصادی کنونی میدهند. این نشست به بررسی ریشههای بحرانهای پیشرو و بررسی این سوال کلیدی میپردازد؛ چرا نظام اقتصادی کشور از تامین خواستههای توسعه در ایران ناتوان است؟
«بیمها و امیدها در جهانی پرمخاطره» عنوان سلسله سخنرانیهایی است که انجمن فلسفه میان فرهنگی با همکاری پژوهشکده فرهنگ معاصر برگزار میکند. «حسین راغفر»، اقتصاددان و «نعمتالله فاضلی»، انسانشناس سخنرانان اولین نشست این برنامه بودند. راغفر در این نشست با اشاره به امکانپذیر بودن خصوصیسازی امید، بر ضرورت سرمایهگذاری اخلاقی و به کارگیری خلاقیت به قصد خلق نظمی مساوات طلب و مردم سالار تاکید کرد. این استاد دانشگاه با اشاره به وجود بحران در ساختار اقتصاد ایران، گفت: چشم انداز آینده بسیار هولناک است. اقتصاد ایران تحت سلطه سرمایههای تجاری و مالی بوده و است. متاسفانه نظام تدبیر و تمشیت امور در جهت حفظ و تقویت منافع صاحبان این سرمایهها عمل کرده و کماکان میکند. چرا این نظام از تامین خواستههای توسعه در ایران ناتوان است؟ حداقل در یکصد سال گذشته اینگونه بوده است، به جز دورههای کوتاهی مثل دوره ملی شدن صنعت نفت یا سه، چهار سال ابتدایی انقلاب اسلامی.
راغفر با اشاره به ۴ ابر چالش اقتصادی ایران، ادامه داد: اولین مورد نظام تدبیر و تمشیت امور است که سه ابر چالش دیگر بر روی آن شکل گرفتهاند. دیگر بحث جمعیت و اشتغال است. بحث سوم انرژی و آب و ابر چالش چهارم نیز فناوری است. در اینجا میخواهم بگویم چرا این ۴ ابر چالش ریشههای ناامیدی در جامه هستند. در نظام تدبیر و تمشیت امور در ایران مردم هیچگاه موضوع اصلی نبودهاند، بلکه همواره موضوعات دسته دوم یا سوم بودهاند و علت این است که نهادهای مستقر در جامعه از الگوی تولید نفتی پیروی میکنند. این کارشناس اقتصادی افزود: در سال ۱۹۶۵ در آمد سرانه ایران ۲۶۵ دلار بود و درآمد سرانه کره جنوبی ۱۰۵ دلار، اما در سال ۲۰۱۴ درآمد سرانه ایران به ۴۷۰۰ دلار و درآمد سرانه آنها به ۲۵ هزار دلار رسید. چرا اقتصاد ایران بدین شکل است؟ چرا که منافع گروههای حکمران ایجاب میکند و هیچ کاردی دسته خودش را نمیبرد. تولید در ایران همواره مسالهای پر هزینه بوده است و در عوض فعالیتهای تجاری، واردات، خرید و فروش زمین و مستغلات، ارز و سکه و… بسیار پر سود بودهاند.
دولت احمدینژاد ظرفیتهای تولید شغل را نابود کرد
این استاد دانشگاه با انتقاد از افزایش واگراییها و اجرای سیاستهای نولیبرالی در دولتهای نهم و دهم، گفت: این سیاستها از بعد از جنگ آغاز شد و آن دولت فخیمه روی همان سیاستها سرمایهگذاری کرد. بیشتر از ۵۰ درصد از درآمدهای نفتی کشور در ۸ سال دولتهای نهم و دهم حاصل شد، اما ظرفیتهای تولید شغل در کشور نابود شد. فقط از سال ۷۲ تا ۹۲ قیمت زمین ۱۰۷ برابر شده است. تورم در همین دوره ۳۹ برابر شده است. یعنی کسانی که پولهایشان را در زمین سرمایهگذاری کردند، سودهای بسیار افسانهای به دست آوردهاند. چرا ناامیدی در جامعه گسترش یافته است؟ چون اقتصاد ما قادر به خلق شغل نیست. از طرفی سالانه یک میلیون نفر وارد بازار کار میشوند. میانگین اشتغال مردان در ایران به طرز قابل توجهی پایینتر از میانگین اشتغال مردان در دنیاست. این فاصله برای زنان آنقدر فاحش است که قابل مقایسه نیست. ۵۰ درصد جمعیت کشور ما اصلا وارد بازار کار نمیشوند. تا زمانی که ۵۰ درصد از جامعه ما وارد بازار کار نشده، سخن گفتن از رشد اقتصادی ۸ درصدی حرف بیربطی است. راغفر ادامه داد: دو علت اصلی بحرانهای اقتصادی در بهار عربی نابرابری فاحش و و بیکاری جوانان بود. ظهور داعش و تمام تحولات تروریستی در اروپا به خاطر سرکوب و نادیده گرفتن نظام سیاسی حاکم است. برای همین این آدمها دست به حرکتهای انتحاری میزنند. سیاستگذاری امید باید مبتنی بر حفظ کرامت انسانها باشد و این امر بدون ایجاد شغل امکانپذیر نیست. او با اشاره به سیاست اقتصادی ژاپنیها مبنی بر حداکثرسازی تلاش و شغل، گفت: سیاست اقتصادی ژاپنیها حداکثر کردن سود نیست، بلکه حداکثر کردن تلاش و شغل است. به همین دلیل در سال ۲۰۱۵ تویوتا ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد داشت، اما سود خالص این شرکت دو میلیارد دلاربود. یعنی یک درصد سود. سه مدیر ژاپنی در سالهای بحران اقتصادی خودکشی کردند. آنها در نامه خودکشی نوشته بودند به این دلیل که نتوانستهاند حقوق سه ماه گذشته کارگران را پرداخت کنند، دست به این کار میزنند. در ژاپن ۱۱۰ هزار شرکت با بیش از صد سال عمر وجود دارد.
رژه اشرافیت در خیابان
این اقتصاددان با اشاره به ظهور پروژه جهانی نولیبرال در دهههای اخیر، بیان کرد: این نه یک مقطع تاریخی از سرمایه داری که پروژهای جهانی است و میتواند در فقیرترین کشورهای دنیا هم اجرا شود، همانطور که در ایران اجرا میشود. در همین تهران یک عده در پنتهاوسهای چند صد متری زندگی میکنند، خودرویهای آنچنانی سوار میشوند، هواپیمای شخصی دارند و در کوههای آلپ اسکی میکنند. عین این زندگی را یک عده در بنگلادش، در پاریس و در نیویورک دارند. به عبارتی یک الگوی جهانی مصرفی به وجود آمده است. او ادامه داد: این فرهنگ نولیبرالی جامعه را دچار نوعی اختلال کرده است. از یکسو با رژه اشرافیت در خیابان مواجهایم و از سوی دیگر عده قابل توجهی از جوانان برای تامین گذران زندگی سطلهای زباله را جستجو میکنند، یا در صفهای فروش کلیه ایستادهاند. این همه اشرافیت بیسابقه است. این کارشناس اقتصادی افزود: ما علیرغم تاکید قانون اساسی آموزش و پرورش را خصوصی کردیم و تمام ساختار بر این جنایت پشم فرو بست. به تعبیر چامسکی، آزادی بدون فراهم کردن فرصتها جنایت است و این آزادی بارها و بارها در ایران اتفاق افتاده است. بسیاری از کارمندان دولت نمیتوانند از خدمات دندانپزشکی استفاده کنند. گروههای پایین که جای خود را دارند. در حال حاضر ۸۴ درصد از آموزش عالی ما خصوصی است. در آمریکا نیز اینطور نیست. در این کشور بیش از ۶۰ درصد از آموزش عالی خصوصی است. سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ هزینههای سنگینی را بر جامعه تحمیل کرده است، از جمله فساد، نابرابری و روان گسیختگی فرهنگی.
تحقیر هویت جوانان
راغفر نابرابریها را منشا اصلی ناامنیها دانست و گفت: از یکسو به نابرابریها دامن میزنیم و از سوی دیگر تلاش میکنیم با خشنودیهای کاذب آنها را به انسانهایی مطیع تبدیل کنیم. یکی از ابزارهای کنترل مردم این است که آنها را راضی نگه داریم، آنهم با مصرفگرایی و تامین نیازهای مبتذل. واقعا تعجب آور است که نهادهای نظامی و امینتی برج سازی میکنند و برندهای خارجی را به نمایش میگذارند. رشد جرم و جنایت و خودکشی محصول این نابرابریها و ناامیدی از دسترسی به زندگی مطلوب است. بیکاری تحقیر هویت جوانان است. اعتیاد به طرز وحشتناکی در تمام روستاهای ما ایجاد شده است طلاق، اعتیاد و فرارمغزها محصول نابرابریها است. او ادامه داد: در نظامهای انسانی مبارزه برای زندگی خوب یک مبارزه دائمی است. تمام جریانهای قدرت و ثروت در دنیا به دنبال تزریق نامیدی به مردم هستند. اما تحول بنیادین امکانپذیر است و میتوانیم تغییر ایجاد کنیم. با عمل عقلانی و نیت خیر میتوانیم در خلق نظم جدید و دنیای بهتر سهیم باشیم. این نظم جدید باید مساوات طلب و مردم سالار باشد. اگر یک نظام مردمی قدرت را به صورت نابرابر توزیع کند، بقیه چیزها را هم به صورت نابرابر توزیع میکند. از طرفی این نظام نمیتواند مردم سالار باشد، اگر مساوات طلب نباشد، چرا که در نظام ناعادلانه، ابزارهای مادی به صورت نامساوی دربین مردم تقسیم میشود. این استاد دانشگاه گفت: اگر بخواهیم به جامعه امید تزریق کنیم، نمیتوانیم به شعارهای دولتها تحت عنوان امید تکیه کنیم. نباید روی محرکههای بیرونی سرمایهگذاری کرد، بلکه باید امید را درونی کنیم. باید امید را خصوصی کنیم و هر کسی این امید در درون خودش رشد دهد.