تئاتر خصوصی و سیاستگذاریهای حول آن چه بستری برای تئاتر ایران ایجاد کرده است؟ برای نگاه به اوضاع تئاتر ایران، نه تنها نمیتوان اقتصاد سیاسی را از این معادله حذف کرد، بلکه با نگاهی به کارنامه تئاتر دهه اخیر میتوان نگاه نقادانهتری به خصوصیسازی تئاتر داشت.
تصویر ارایهشده درباره كیفیت تئاترهای لالهزار در روزگار پیش از كودتا چه میزان مبتنی بر واقعیت است؟ بابک احمدی برای پاسخ به این پرسش با ناصر حبیبیان به گفتوگو نشسته است.
منتقدان هنر روز به روز فریاد بلندتری بر سر هنرمندان میکشند که از زمانه و پسزمینه اجتماعیشان گسست بیشتری پیدا کردهاند، خوانش دوباره سه نمایشنامه از بیضایی در ارتباط با تاریخ اجتماعیاش اما، میتواند درهای تازهای بر فهم این ارتباط بگشاید.
استفاده از ایموجی در پوسترهای جشنواره تاتر فجر امسال بسیاری را شگفتزده کرد و انتقادهای زیادی دربر داشت. منتقدان میگویند این پوسترها نشانی از هنر تاتر ندارند و بیشتر به درد بازیهای کامپیوتری میخورند. با این حال طراح پوسترها میگوید آنها در راستای ایده جشنواره یعنی «گفتگو» طراحی شدهاند. اما استفاده از آنها در جشنوارهای که ویترین تاتر کشور است چه تداعیهایی میتواند داشته باشد؟
شاید من قصهگو یا نویسنده بدی نباشم، اما صاحب بهترین قصههای دنیا نیستم. فکر کردم من چیزی به تماشاچیان بدهکارم و باید کاری بکنم که قسمتی از این بدهی را بپردازم. تصمیم گرفتم برای آنها ماشین قصهگویی درست کنم تا بتوانند قصههایشان را در آن بگذارند.
این که ما در نمایش «سربسته از تهران» شاهد سوژه ماخولیایی هستیم یا نه، مسئله این نمایش نیست. پرسش اساسی که پس از دیدن سربسته با آن مواجه میشویم این است: ابژه از دست رفته کاراکتر زن این نمایش چیست؟ جامعه ما چه چیزی یا چه کسی را از دست داده است؟ و با از دست رفتن این ابژه در حقیقت چه چیزی را از دست دادهایم؟