آنهایی که تمرین تئاتر میکنند ستارههای واقعیاند
محمد مساوات چند ماه پس از نمایش تحسینشده «بیپدر» که در تئاترشهر به صحنه رفت، نمایش دیگری را با نام «این یک پیپ نیست» در تئاتر مستقل تهران اجرا میکند.
او درباره این نمایش گفته تئاتر صرفا تریبونی برای طرح مسائل اجتماعی یا سیاسی نیست، گفته یک طراحی صحنه نقطه آغاز این نمایش بوده است. نام و حتی تصویر پوستر این نمایش برگرفته از یک تابلوی نقاشی معروف با همین عنوان از «رنه مگریت» است.
مساوات که در این نمایش هم مانند دیگر آثار خود با اعضای گروه تئاتر «رادیکال ۱۴» کار کرده و مانند بسیاری دیگر از گروههای تئاتری سراغ صرفا چهرهها برای جذب مخاطب نرفته است، بازیگران خود و آنهایی که تمرین تئاتر میکنند را ستارههای واقعی تئاتر میداند.
او که پیش از این «بیپدر» را بازتابنده شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران معرفی کرده بود، درباره اینکه به نظر میرسد نمایش جدیدش به اندازه کار قبلی براساس شرایط جامعه و با رویکرد انتقادی آماده نشده است و تحلیلهای فلسفی بیشتری از آن قابل برداشت است، گفت: به نظرم تئاتر تریبونی برای طرح مسائل اجتماعی، سیاسی، روانشناختی، جامعه شناسی و خیلی دیگر از علوم انسانی نیست بلکه خودش به تنهایی قائم به ذات است.
مساوات با اشاره به اینکه در «این یک پیپ نیست» با یک درام فلسفی روبروییم اضافه کرده به هر ترتیب هیچ درام فلسفیای نمیتواند از سیاست تهی باشد، فقط شاید واکاوی این اثر کار سختتری باشد، یعنی اگر این نمایش را با «بیپدر» مقایسه کنیم بیرون آوردن سویههای اجتماعی و سیاسی در آن راحتتر قابل تحقق است و در «این یک پیپ نیست» سختتر. ضمن اینکه بسیاری از رویکردها در حین نگارش متن اتفاق میافتد و در «این یک پیپ نیست» مفهوم یک چیز دیگر و بازتابنده جهان بزرگتری است.
او درباره ایده «این یک پیپ نیست» گفته ابتدا از اسم این نقاشی در ذهن من شکل گرفت، یعنی اول صحنهام را طراحی کرده بودم و بعد این عنوان در ذهن من نقش بست. پس از آن همزمان با مناسبات اجرایی و در حین تمرین متن هم نوشته و تکمیل شد، یعنی یک شب در اتوبان در حال رانندگی بودم که این طراحی صحنه به ذهنم رسید و بعد کار جدی شد و هیچ پیشفرضی از قبل نداشتم.
مساوات اضافه کرده من مجبورم بدون چهره، چند برابر گروهی که با بازیگر چهره کار میکند، زحمت و رنج بکشم تا تماشاگری که میآید خودش کار را تبلیغ کند. آن هم در شرایطی که ما هیچ تبلیغی نداریم ولی خدا را شکر کار ما و میزان فروشش با کیفیتی که تماشاگران بر آن صحه میگذارند، با سالنی که بازیگر چهره دارد برابری میکند به همین خاطر هیچ گاه غرولندی در این باره نداشتم به ویژه اینکه معتقدم تئاتر جای خسّت نیست.