خودفرمانی غذایی چیست؟
اخیراً در کشور سوییس دو همهپرسی در زمینهی امور غذایی با نامهای «برنامهی غذایی منصفانه» و «خودفرمانیِ غذایی» برگزار شد. نخستین همهپرسی ارتقای روشهای تولید مواد غذایی را به رأی گذاشت به این هدف که این روشها از نظر زیستمحیطی پذیرفتنیتر و شامل رفتار پسندیدهتر با حیوانات باشند. دومین همهپرسی نیز خودمختاریِ بیشتر در زمینهی تولید مواد غذایی برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان (بهجای شرکتها و نهادها) را به رأی گذاشت. گرچه هیچیک از این دو برنامه رأی نیاورد، اما چنین رخدادی که تاکنون در قارهی اروپا بیسابقه بوده بهخودیخود رخدادی چشمگیر در زمینهی محیط زیست است و نشان از افزایش آگاهی نسبت به مسائل زیستمحیطی و پیوند آن با امور غذایی و مصرف دارد.
خودفرمانیِ غذایی یکی از نمودهای این نوع آگاهی است. خودفرمانیِ غذایی گفتمانی نو است که در دو دههی گذشته پا گرفته است. این گفتمان نوپدید اشاره دارد به توانمندسازی و خودمختاری در سامانهی غذا از راه توسعهی رویههای خاصی در فضاهای روستایی و برخی فضاهای شهری. این گفتمان با عنوانهایی چون «حاکمیت غذایی» و «استقلال غذایی» نیز طرح میشود، اما بنمایهی آن چیزی نیست جز این ایده که تنظیم و کنترل بازار مواد غذایی نباید در دست شرکتها و نهادها باشد بلکه باید در دست تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محلی باشد.
از زمانی که اصطلاح «خودفرمانیِ غذایی» برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ و در نشست سران کشورها در زمینهی مواد غذایی در رم به کار رفت نوشتارگان در زمینهی استقلال غذایی بسیار شاخ و برگ گرفتهاند. با این حال این نوشتارگان بهجای آنکه تبیینگر باشند بیشتر سرشتی توصیفگرانه دارند و اغلب خودفرمانیِ غذایی را با دیگر جنبشها و هدفهایی چون شبکههای غذاییِ جایگزین، عدالت غذایی، و خودبسندگیِ غذایی اشتباه میگیرند.
کتاب «خودفرمانیِ غذایی در بافت بینالمللی: گفتمان، سیاست و رویهها در قبال مکان» که از سوی انتشارات راتلج منتشر شده است آغازگاه خوبی برای آشنایی با این گفتمان نوپدید است. این کتاب بهطور ویژه به خودفرمانیِ غذایی پرداخته است و رهیافتی توضیحی و تبیینی دارد.
کتاب «خودفرمانیِ غذایی در بافت بینالمللی: گفتمان، سیاست و رویهها در قبال مکان» به تازگی از سوی انتشارات راتلج منتشر شده است
این کتاب مجموعهای از نوشتارها ست که هریک از منظر خاص خود به این پرسش میپردازند: خودفرمانیِ غذایی چه سیاستها و رویههایی را شامل میشود؟ این نوشتارها بر مطالعات تجربی استوار و از جهت نظری جدی هستند و طیف جغرافیاییِ گستردهای را در بر میگیرند.
این کتاب شکافی نظری را در زمینهی خودفرمانیِ غذایی پر میکنند و کمبود کار تجربی در این زمینه در کشورهای توسعهیافته را جبران میکنند، چراکه کارهایی که پیشتر در این زمینه انجام شدهاند اغلب بر آمریکای لاتین متمرکز بودهاند.
در این کتاب در کنار پژوهشهایی دربارهی آفریقا و هند و اکوادور، پژوهشهای موردی از کانادا و نروژ و سوییس و جنوب اروپا و انگستان و آمریکا نیز گنجانده شده است.
این کتاب پژوهشی نو در زمینهی پیدایش گفتمان «خودفرمانیِ غذایی» ارائه میدهد و نمونههای تجربیِ گوناگون و چارچوب نظریِ محکمی به دست میدهد برای تبیین هدفهای بازیگران و سازمانهایی که در جهت خودمختاری و مردمسالاری در سامانهی غذا عمل میکنند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
اعلامیهی سازمان ملل در زمینهی حقوق بشر در بند ۲۵(۱) میگوید که «هرکس حق دارد از سطحی از زندگی از جمله غذا و لباس و مسکن که برای سلامت و رفاه او و خانوادهاش کافی است برخوردار باشد». با این حال، بر طبق آمار فائو در سال ۲۰۱۳، کمابیش ۸۷۰ میلیون انسان از غذای کافی که نیازهایشان را برآورد برخوردار نیستند و از سوءتغذیه رنج میبرند. اکثریت مردمانی که از گرسنگی و بیماریهای مرتبط با گرسنگی رنج میبرند در کشورهای در حال توسعه میزیند و اکثریت کسانی که چه در کشورهای توسعهیافته چه در کشورهای در حال توسعه از گرسنگی رنج میبرند در فقر زندگی میکنند. بسیاری از این افراد در جهان در حال توسعه خردهکشاورزهای بیزمینی هستند که زندگیشان به صادرات محصولات به کشورهای توسعهیافته وابسته است. خودفرمانیِ غذایی گفتمان و خطمشیی سیاسی است که به تازگی مطرح شده و مستقیماً به شکستِ معیارهای امنیت غذایی در توجه به مسألهی گرسنگی میپردازد. خودفرمانیِ غذایی همچنین روایتی است که از فروپاشیِ سامانههای کشاورزی نو-لیبرال که در نهایت به بینوا کردنِ کشاورزان میانجامد پشتیبانی میکند.
در دههی گذشته مفهوم خودفرمانیِ غذایی بطور شگفتانگیزی در عرصهی سیاسی کششی بسیار شدید پدید آورده است برای اصلاحات پیدرپی در سامانهی غذایی. در جاها و زمینههای گوناگون این مفهوم بهطور گسترده به کار رفته و گرچه در به راه انداختنِ تغییر کارساز بوده از نظر عمل و هدفمندی بسیار گسترده است. خودفرمانیِ غذایی از نظر مفهومی در بافت آمریکای لاتین پا گرفت و بهطور عمومی در اعلامیهی همایش غذا در رم مطرح شد. در این اعلامیه خودفرمانیِ غذایی چنین شرح داده شده است: حق ملتها برای تعیین سامانهها و سیاستهای غذایی. خودفرمانیِ غذایی برنامهای برای پایان دادن به گرسنگی است؛ این برنامه شرح میدهد که در چه وضعیتی میتوان امنیت غذایی را از طریق ملتها و برای ملتها به دست آورد. برنامه برای به دست آوردنِ خودفرمانیِ غذایی طرحی است شامل پروژههای فرهنگی، دستورجلسههای سیاسی، هدفهای بومشناختی برای کاستن از آثارِ منفیِ کشاورزی برای محیط زیست، و هدفهای اقتصادی، که اینها همه به این سمت جهت گرفتهاند که هرکجا که غذا تولید میشود اقتصادهای سیاسیِ کشاورزی را تغییر دهند. خودفرمانیِ غذایی حق تولیدکنندگان و مصرفکنندگان غذا برای خودمختاریِ بیشتر در تصمیمسازی در سامانهی غذایی را ایجاب میکند.
غذا به مثابه جنبش اجتماعی شده و بعد از بحران اوکراین میتونه برای کشورهای آفریقایی دردسر ساز بشه
مطلب جالبی بود فقط یخورده گنگ بود.
موضوع جدید و جالبی هست ظاهرا، اما با خواندن این مقاله با متوجه نشدم که خودفرمانیِ غذایی چی هست؟ چرا در سوییس رد شد؟ چرا به رای گذاشته شد؟
ممنون از سایت خوبتون
بومشناختی و نه بومشناسیک.