زمین سوخته ایرانمال
ایران کشوری پر از تناقضات است. اخباری که از ایران میرسد گویی که نه از یک کشور واحد که از کشورهای مختلف میآیند. یکی از این اخبار حیرتآور خبر افتتاح ایرانمال بود. مرکز خرید لوکس ایرانمال با زیربنای یک میلیون و ۷۰۰ هزار متر مربع یکی از پنج مرکز خرید بزرگ جهان و بزرگترین در خاورمیانه است. ایرانمال ۲۰ هزار پارکینگ اتومبیل و بیش از هزار واحد تجاری در اندازههای مختلف دارد و زیربنای خالص تجاری آن بیش از ۵۰۰ هزار مترمربع است. هزینه ساخت ایرانمال بالغ بر میلیاردها دلار بوده است.
اگر نمی دانستیم که افتتاح ایرانمال در ایران سال ۱۳۹۸ اتفاق افتاده، باید تصور می کردیم که در سال افتتاح ایرانمال ایران با شتاب در حال رشد اقتصادی بوده و سرمایهگذاری و درصد اشتغال بالا طبقه متوسطی ایجاد کرده است که هم هوس و هم توان مالی خرید و مصرف را دارند. ایرانمال می توانست نمادی از این جامعه تخیلی ایران باشد با اقتصادی در حال رشد و درگیر جنون مصرف. این تصویر اما هیچ شباهتی به ایران امروز ندارد.
ایران این روزها در یکی از سختترین شرایط اقتصادی دهههای اخیر قرار دارد. با کمتر از نصف شدن صادرات نفت و امکان به صفر رسیدن آن در نتیجه تحریمهای ایالات متحده آمریکا، حفره بزرگی در تراز تجاری کشور ایجاد شده است. کسری تجاری که با فرض ادامه واردات و مصرف سالهای قبل میتواند بالغ بر دهها میلیارد دلار شود. کسری تجاری یک کشور نشان این است که دخل و خرج با هم نمیخوانند و جامعه بیش از آنچه درآمد داشته باشد هزینه و مصرف میکند. این فاصله دخل و خرج به خصوص در ایران که بخش عمده درآمدهای نفتی نه در تولید بلکه صرف تامین واردات کالاهای مصرفی میشود بیشتر به چشم میآید. جامعه ایران امروز در حال عادت کردن به این حقیقت است که باید مصرف خود را نسبت به سالهای قبل نصف کند. این پروسه عادت کردن پروسهای انتخابی نیست و طبقات و گروههای مختلف مردم را به یک شکل و اندازه هدف قرار نخواهد داد. تا همین امروز کمبود کالا و ارز و تورم ناشی از آن درآمد اکثریت ایرانیان را به کمتر از نصف رسانده و آنها چارهای جز کاهش شدید مصرف نخواهند داشت. در چنین شرایطی خبر افتتاح پنجمین مرکز خرید لوکس دنیا با دهها سینما، پارکینگ و هتل و هزارها فروشگاه و صدها رستوران بیشتر از واقعیت به یک جوک میماند.
ایرانمال نمادی از آشوب و هرج و مرجی است که در اقتصاد ایران در سالهای قبل در جریان بوده. در کشوری با درصد بالای بیکاری جوانان، بحرانهای مهیب زیستمحیطی، خطر روزافزون تغییرات اقلیمی با شهرها و سیستم سلامت و تامین اجتماعی در حال اضمحلال با چه استدلالی میلیاردها دلار از منابع کشور صرف ساخت یک مگابازار خرید شده است؟ سرمایهگذاری در ساخت و ساز داراییهای ثابت آن هم از جنس مراکز خرید عظیم یکی از نامولدترین انواع سرمایهگذاری با اثری کم بر افزایش ظرفیت تولیدی کشور است. در شرایطی که به دلیل کاهش مستمر سرمایهگذاری دولتی/خصوصی زیربناهای تولیدی کشور به شدت نیازمند سرمایهگذاری هستند و این سرمایهگذاری میتواند منجر به گسترش ظرفیت بلندمدت تولید کشور و اشتغال شود، صرف میلیاردها دلار در مراکز خرید یکی از بزرگترین نمودهای بیکفایتی در سیاستگذاری کشور است. این مدل از سرمایهگذاری دیوانهوار را اگر در دوران درآمدهای سرشار نفتی بتوان توجیه و لاپوشانی کرد، در دوران ریاضت سخت اقتصادی کوس رسوایی آن به سرعت نواخته خواهد شد.
ایرانمال اگر امروزش بیربط به ایران امروز است، آیندهاش اما میتواند نمایی باشد از ایران فردا. مغازههای خالی و بدون استفاده آینده آن شبیه شهرها و روستاهای مناطق محروم کشور خواهند بود که ترکیب رکود اقتصادی و تغییرات اقلیمی مردمش را به حاشیه شهرهای بزرگ سوق خواهد داد. ورشکستگی اقتصادی پروژه و به خطر افتادن بانک آینده که تامینکننده مالی آن است نمایی خواهد بود از ورشکستگی کشوری با درآمدهای رو به نزول نفتی و ناتوان از تولید و واردات نیازهای ابتدایی جامعه. برای طبقه نوظهور متوسط ایران، بنای متروکه ایرانمال تصویری خواهد شد از رویا و مهمانی مصرفی که زود به باد رفت. مهمانیای که طبقات فرودست مردم ایران هیچ گاه به آن دعوت نبودند.
ایرانمال پروژهای نفرینشده است که در جای نامناسب در زمان نامناسب و برای تحقق رویای مصرفی ناپایدار و اسرافگونه شکل گرفته است. آینده جامعه ایران اما میتواند شبیه آینده تاریک ایرانمال نشود اگر سیاست و اقتصاد مسیری از پایه متفاوت از قبل طی کند.
بنده عجالتا با نظر نویسندهی متن موافقم. برایم عجیب است که چطور در مملکتی که اوضاع اقتصادی اش چنین احوال آشفته ای را تجربه میکند.. نهادهای مملکتی به جای فکر چاره یا تلاش برای فعالیتی تولیدی، چنین تجملگرایانه پولهای مملکت را ریخت و پاش میکنند
یک نوشته ی سرشار از اشتباه و از سر احساسات و غیظ عقده های هنگفت رو دوشِ دلِ ایرانی ها
به به چه نوای نا امید کننده ای یاد ای ایه از قران افتادم که مصمون ان این است (همانا شیطان در گوش شما ناامیدی را زمزمه میکند)به امید اصلاح روحی روانی ناشر
به نظر بنده همگام با دنیا باید پیش بریم از این نوع مراکز توریستی باید در کشور بیشتر بشه ،بخش خصوصی را تشویق به سرمایه گذاری در این زمینه و جاذبه هایی که به جذب توریست کمک میکنه کرد ،خودمون هم برای دیدن نمونه این فروشگاها پولامون تو دبی و ترکیه و،،، خرج میکنیم