اقتصاد
جهان در حال آغاز تغییری پارادایمیک در درک نقش و حدود قدرتهای محلی در شکلدهی به اقتصادهای محلی است. چیزی که زمانی شبیه به یک برنامهی رادیکال حاشیهای در دولتهای محلی به نظر میرسید در حال تبدیل شدن به شیوهای نوین برای چگونگی کنشهای دولتهای محلی در حوزهی اقتصاد و در راستای مساواتطلبی بیشتر است.
یکی از سؤالهایی که همیشه در منظر متفکران و جامعه و پس از تنشها و جنبشهای یک کشور مطرح میشود، بحث توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی است. بسیاری بر این باورند که بسیاری از جنبشها برآمده از کمبودهای اقتصادی است.
مساحت مناطق آزاد در ایران ۱۲ برابر میانگین جهانی است و طبق برآرودها به هیچ یک از اهداف اقتصادی خود نرسیدهاند. کارگران مناطق آزاد از شمول قانون کار و حمایتهای قانونی آن محرومند و همین موضوع وضعیت کارگران این مناطق را به لحاظ ثبات شغلی، کفایت دستمزدی و توان معیشتی در پایینترین سطح ممکن قرار داده است.
شکست ترامپ تنها آرامشی موقت در طوفان سالهای پیش روست و تا زمان وجود امپراطوری آمریکا و حل نشدن مترقی تناقضات آن سخت بتوان تصور کرد که غول راست افراطی در چراغ جادو دوباره محبوس شود. امپراطوری آمریکا دوران زوال خود را طی میکند و امید همه باید این باشد که نیروی سیاسی متعاقب این زوال، نیرویی مترقی باشد و نه ترامپهای جدید و ترامپیسم!
در میانه اوجگیری موج سوم کرونا در ایران همچنان یک پرسش مهم محل جدل است؛ آیا باید سیاست فاصلهگذاری اجتماعی و تعطیلیها جدیتر گرفته میشد یا باید به روش دولتمردان ایران به نفع اقتصاد از حجم محدودیتها کاسته میشد؟ حالا بررسی تجربیات کشورهای مختلف در واکنش به کرونا در پاسخ دادن به این پرسش ما را راهنمایی میکند.